روانکاوی فتومونتاژ با صمد قربانزاده

روانکاوی فتومونتاژ با صمد قربانزاده

روانکاوی فتومونتاژ با صمد قربانزاده 1425 2000 کانون عکس اصفهان

پریسا فهامی/ تحریریه سایت کانون عکس / آبان ۹۵

***از دغدغه هایتان برای خلق اثر هنری بگویید ؟

ده سال است که این کار را انجام می‌دهم از همان ابتدا دغدغه‌های شخصی داشتم. چیز‌هایی که در زندگی شخصی افراد می‌تواند اتفاق افتد که برخی از آن‌ها ریشه در دوران زندگی آدم‌ها دارند و چیزهایی که کم کم در طول زندگی و بزرگ شدن با آنها آشنا می‌شوید و می‌توانید از آنها برای ایده‌هایتان استفاده کنید. اما این دغدغه‌ها از چهار پنج سال پیش و آشنایی من با مباحث روانکاوی جنبه جدی‌تری را به خود گرفت . به شکلی که با مطالعه در این شاخه و مخصوصا آثار “فروید” ، بیشتر در دنیای شخصی خودم فرو رفته و سعی در کنکاش اتفاقات و خاطرات رخ داده کردم، شاید این قسمت از دنیای شخصی هر فرد را که منبعی از خاطرات، اتفاقات، تجربه‌ها، سرکوب‌ها و چیزهای ارضا نشده‌ای است که به قول فروید نام “ناخودآگاه” به آن داد، ناخودآگاهی که می ‌توان از دیدگاه همین روانکاو آن را ناظری قوی بر اعمال و رفتارمان دانست. یا به تعریفی دیگر همین اعمال و اتفاقات ارضا نشده در ناخوداگاهمان می‌توانند در هر لحظه و به هر شکلی خود را به سطح رسانده تا بتوانند آزاد شوند. در همین راستا فتومونتاژ به علت بار نمادینی که دارد یعنی نشانه‌ها در آن بر اساس قرارداد چیده می‌شوند , مسیر راحتی را برای بیرون ریختن و تصعید اتفاقات و خاطرات شخصی منجمد شده در بخش ناخودآگاهم ایجاد می‌نماید. به نوعی دیگر این شاخه عکاسی به علت چند مرحله‌ای بودن , یعنی از زمان تشکیل ایده تا عکاسی و در نهایت اجرا، فرصت زیادی در اختیار فرد قرار می‌دهد تا هر چه بهتر و بیشتر در ناخوداگاه شخصی خود کنکاش نماید. البته باز این یک نظر کاملا شخصی است و شاید خیلی‌ها بگویند که عکاسی مستند و یا لحظه‌ای قابلیت بیشتری برای بیرون ریختن موضوعات ناخودآگاه باشد.

***چقدر زمان‌ صرف عکاسی میکنید؟

خیلی عکاسی می‌کنم ولی خوب تا ایده خوبی  به ذهنم برسد شاید سالی یک بار اتفاق بیفتد. نمی‌توانم توضیح بدهم ولی باید حس و حالش را داشته باشم.

*** نقش مخاطب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در درجه اول خودم را مد نظر قرار می‌دهم و بعد مخاطب را. البته این به معنی بی‌احترامی به مخاطب نیست چون اعتقاد دارم کار هنری با مخاطب خود به ارزش و احترام می‌رسد.ولی اینکه در درجه اول خودم را مبنی قرار می‌دهم به علت این است که با این کار به نوعی تصعید و یا پالایش در درون خودم می‌رسم. یعنی این کار برایم همچون مسیری آرام بخش می‌ماند. خیلی‌ها در این چند وقت گفتند که کارهات خیلی تلخ هستند و خیلی هم هم از این کارها لذت می‌برند و هر دوی این گروه برای من قابل احترامند. اما چیزی باز برایم مهم است که همواره سعی می کنم در کارهایم به نحوی آن را بکار ببندم رسیدن به نوعی “ضربه اولیه” در کارهاست. ضربه ای که در نگاه اول بتواند مخاطب را درگیر خودش کرده و در نهایت اجازه دهد تا او برداشت خودش را از اثر بردارد. شاید به نوعی چیزی که گفتم شبیه به “کاتارسیس” باشد. به نوعی ضربه همراه با ترسی که موجب تصعید و پالایش در مخاطب گردد.

***نقش ایده‌پردازی در فوتومنتاژ را تا چه حد موثر می‌دانید؟

به نظر من در این شاخه عکاسی همه چیز از تفکر و ایده اولیه شکل می‌گیرد. البته ایده‌پردازی موضوع راحتی نیست، و نیاز به مطالعه، تحقیق و چیزهای بیشماری دارد. البته در این زمینه می‌توان به کتاب‌ها مفیدی همچون کتاب “تخیل فعال” اثر “یونگ” را مثال زد که در آن چندین روش از جمله کنکاش در ناخودآگاه، شخصیت پردازی، پیدا کردن مکانی نمادین و تلفیق این عناصر در کنار هم اشاره کرده است، که به نظرم می تواند راهگشای مناسبی برای این موضوع باشد. البته بحث در مورد ناخودآگاه یونگی و فرویدی بحث مفصلی است که در این مصاحبه نمی‌توان به دقت بدان پرداخت. اما اگر بخواهم این موضوع را با یک مثال در کارهای خودم توضیح دهم، می‌توانم مجموعه “موقعیت منجمد” را مبنا قرار دهم که در سال ۹۴ در گالری محسن به روی دیوار رفت. در این پروژه که ایده اصلی آن را دودی تشکیل می‌داد که در بک گراند تصاویر بدون این‌که منبع آنها مشخص باشند در حال گرفتن آسمان هستند. این دود از ابتدا از یک ایده “یونگی” یا همان ناخودآگاه جمعی شروع شد که بخش مهمی از آن به دوران باستان و اسطوره‌ها باز می‌گشتند ولی در نهایت تبدیل به یک زخمی شد که در زندگی شخصی آن را تجربه کرده بودم. اما همین ایده در نهایت با روش تخیل فعال یونگی که دربالا اشاره کردم پرداخته شد.

***در صحبت‌هایتان اشاره‌ای داشتید به اهمیت ادبیات در فوتومنتاژ، منظورشما از ادبیات چیست ؟

در کنار بحث روانکاوی یکی از تاثیرهایی که گرفتم از ادبیات و بحث رمان بود. در حالی که برای کنکور آماده می‌شدم دوسال فقط رمان خواندم. رمان‌هایی می خواندم که درگیری ذهنی ایجاد کند مثل کافکا درکرانه از موراکامی، ابوتراب خسروی، هوشنگ گلشیری و غیره دنبال رمان‌هایی بودم که بتوانم تصویر‌سازی و داستان‌پردازی را یاد بگیرم. اولین پروژه جدی که بستم بعد خواندن رمان‌های بیشماری بود که در زول یک سال مداوم خوانده بودم. این قضیه به من اجازه داد فریم را تبدیل کنم به دو فریم و بتوانم به صورت مجموعه داستان بگویم. درسته به هر حال هر عکس فتومونتاز به تنهایی داستان گوست، ولی سختی کار و ارزش بیشتر آن این‌جاست که بتوانیم آن تک فریم را تبدیل به یک مجموعه چند فریمی بکنیم.

***و شعر هم می‌تواند نقش داشته باشد؟

شعر که بحث‌ش چیز دیگری است اما رمان خواندن آدم را داستان گو می‌کند.

***و این رمان خواندن لذت مطالعه را هم به همراه دارد و به دید عکاسانه کمک می‌کند؟

شاید بیشتر از اینکه عکس بگیرم، می خوانم. یعنی اگر مطالعه نباشد چیزی پشت این همه عکس و نمایشگاه نیست.

البته هر مطالعه‌ای هم نه، یک دوره‌ای فلسفه و جامعه‌شناسی می‌خواندم ولی بعدا فهمیدم چیزی که بدرد کار من می‌خورد مباحث روانکاوی است آنجا بهتر می‌توانم خودم را پیدا کنم. بحث من این است که یک کسی باید اول خودش را بشناسد و بداند در چه فیلدی مطالعه کند، وقتش را هدر ندهد و از این شاخه به آن شاخه نپرد.

***با توجه به اینکه بیشتر کارهای شما به صورت سیاه و سفید ارایه می‌شوند، از حساسیت خود برای استفاده از رنگ‌ها بگویید؟

دو تا بحث می‌شود کرد یکی آشنایی من با عکاس‌های معاصر دنیا که واقعا اگر کسی بخواهد انگ معاصریت به کارهایش بزند، و از لحاظ حداقل بصری ادعای معاصریت بکند، باید توانایی عکاسی از رنگ‌ها را داشته باشد. به هر حال در زمینه فتومونتاژ افراد زیادی بودند که توانستند به روش سیاه و سفید کارهای بسیار ارزشمندی را تولید کنند. از این افراد می‌توان به کاره ژیلبرت گارسین،  میشا گوردن, جری لوزمن و غیره اشاره کرد که اوج کارهایشان در دهه هشتاد و نهایتا نود می‌باشد. درسته که سیاه سفید یک پله ورای واقعیت را نشانمان می‌دهد و این دقیقا همان چیزی است که فتومونتاز می‌خواهد اما به هر حال رنگ و مخصوصا رنگ‌هایی که بر اساس دیدگاه شخصی هر فردی ایجاد شوند می‌تواند حرف‌های معاصرتری را بیان کنند. من خودم چندین سال سیاه و سفید کار می‌کردم اما تو این دو سال اخیر یکی به همین علتی که گفتم و دیگری به خاطر تکراری شدن فضاهام سعی کردم به سراغ رنگ ها بروم . ولی باز من رنگی که در این دوسال آوردم در کارهایم هیچ موقع رنگ های شاد نبود و رنگ ها بیشتر کدر هستند. البته رنگ‌ که من در کارهایم استفاده می کنم رنگ‌های سرد و مرده‌ای هستند که آنها هم باز گرفته شده از دنیای شخصی خودم می‌باشند. ولی در کل و از لحاظ فنی مونتاز به روش رنگی بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر از مونتاژ به روش سیاه و سفید می‌باشد.

*** از ایده تا اجرا چه مسیری را طی می کنید؟

پروژه‌هایی بوده که چند ماه رویان وقت گذاشتم. قبلش ایده را پیدا کردم رفتم مطالعه کردم و در نهایت بحث عکاسی و مباحث تکنیکی. یک سری کارها هم بودند که کاملا اتفاقی شکل گرفتند و می‌گیرند , مثلا می روم جایی عکاسی می کنم بعد براساس آن فضا ، ایده به ذهنم می آید و یک سری چیز ها اضافه می کنم . ولی علمی تر یا حرفه ای تر این است که براساس طرح یا نظریه‌ای , ایده شکل ‘گرفته بعد مراحل تحقیق و شخصیت پردازی ,عکاسی ,مراحل تکنیکی صورت بگیرد.

***پیشنهاد شما به هنرجوهای فوتومنتاژچیست؟

هم ایده یابی، پروراندن آن و هم،تکنیک باید در کنار هم پیش بروند. به نظر من هر فردی که بخواهد در این مسیر گام بردارد باید در کنار مطالعه های بینا رشته ‌ای که درباره بعضی از آن صحبت کردم ، از لحاظ تکنیکی و شناخت نرمافزارهای مختلف هم مطاله داشته باشد. در کنار این مباحث دیدن آثار هنری در تاریخ هنر و عکاسی می تواند کمک موثری در پیشبرد این هدف کند. برای مثال برای من خیلی اتفاق می افتد که فرضا یک عکسی را می‌بینم و بعد از چند وقت بدون اینکه خودم متوجه آن شوم بصورت ناخودآگاه از همان المان ها و یا شبیه آن المان‌هایی استفاده می‌کنم که در آن تصویر دیده بودم. در کل به نظرم من مطالعه در کنار کار عملی بهترین روش برای پیشرفت می‌باشد.

**از برنامه های خود در آینده بگویید؟

فعلا که در این دو سال اخیر درگیر کارهای دانشگاه هستم. تقریبا از سال ۸۴ حدود یازده سال است که با فوتومنتاژ آشنا شدم و از آن زمان به شدت در این زمینه فعال بودم. اما با ورودم به دانشگاه و رشته عکاسی در مقطع کارشناسی ارشد، خیال دارم تا بتوانم رابطه‌ای صحیح و علمی را میان فتومونتاژ و مباحث روانکاوی برقرار کنم. برای همین و به احتمال زیاد سعی خواهم کرد تا موضوع پایان‌نامه‌ام در همین زمینه و به بررسی مباحث روانکاوی در آثار فوتومنتاژ باشد. بحث ناخودآگاه ، بحث خیال و مباحثی از این دست که می توان در صورت بهتر بررسی شدن در قالب یک کتاب هم ارائه و چاپ گرند.