شمایل‌های زنانه جنگ؛ نگاهی به مجموعه‌ی « نیل، نیل» از شادی قدیریان

شمایل‌های زنانه جنگ؛ نگاهی به مجموعه‌ی « نیل، نیل» از شادی قدیریان

شمایل‌های زنانه جنگ؛ نگاهی به مجموعه‌ی « نیل، نیل» از شادی قدیریان 534 354 کانون عکس اصفهان

دوربین در مواجه‌ی شادی قدیریان با جنگ بی‌رحم است. هیچ نشانه و امیدی وجود ندارد. جهان در سیطره‌ی جنگ است. این فناشدن جهان در محاصره‌ی آلات و ادوات جنگی در مجموعه‌ی قدیریان به فراوانی دیده می‌شود. عکاس بشارتی برای ما ندارد آن‌چه که باقی مانده حسرتی نوستالژیک از هژمونی غالب شده‌ گفتمان جنگ بر سرتاسر هستی ماست. البته جنسیت در استعاره‌هایی که قدیریان از جنگ ارائه می‌دهد بسیار آشکارتر است به این دلیل که در تمام آثار این مجموعه هویت زن کلاسیک و  کلیشه‌ای در تعارض با جنگ قرار دارد. به‌طور مثال آن‌جایی که جارو برقی در کوله پشتی برزنتی پیچیده شده و در حال خفه شدن است انگار این همان زن کلاسیک و آشنای ماجراست که در لحظه‌ی بمباران شدن خانه‌اش در یک جنایت بی دلیل برای همیشه در یک لحظه فریز شده است.

بر خلاف ظاهر ساکن جهان قدیریان، مرگ در لحظه لحظه‌ی قاب‌ها به شدت حاضر است و این دل‌آشوبی اندوه‌بار زنانه که مردی را از آغوشش به کام مرگ می‌فرستد به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن در جریان است. در غیاب انسانی که از وضعیت برساخته‌اش در جهانی شی‌ء واره دفاع می‌کند قدیریان خود دست به‌کار اعاده‌ حیثیت از مردان پنهان در قاب‌هایش می‌شود. مردی که کلیشه‌های رایج همواره جنگ طلبش قلمداد کرده‌اند اما در یکی از قاب‌ها به شدت خسته و غمگین حضور دارد. قدیریان مرد ماجرایش را هوس‌پرست، برتری‌طلب و خشونت‌خواه نمی‌داند آن‌جا که در قابی به غایت نوستالژیک مواجه پوتین‌های خاکی و خون‌آلود سرباز احتمالاً از سفر آمده را با کفش‌هایی که شمایل زنانگی است به نمایش می‌گذارد.

جنگ، تجاوزکارانه همیشه در مجاورت ماست چه آن را محکوم کنیم و چه انکارش کنیم. جنگ در اتاق‌های خواب کودکان و در میان اسباب‌بازیهای آنان نیز جریان دارد. برخورد هنرمندانه نیز نمی‌تواند مانع از شرارت پنهان در جنگ شود. اگر ورومن بعد از جنگ‌های داخلی آمریکا سعی می‌کند با ثبت روزمرگی سرخ پوست‌ها آن‌ها را وارد مدیوم عکاسی کند اما این واقعیت که کشتار بی‌رحمانه سرخ پوستان به‌صورت روشمند در جریان است هرگز و با هیچ قاب استرلیزه شده‌ای قابل انکار نیست. قدیریان هم سعی بر انکار هم ندارد بی‌تعارف مواجهه‌ی غیرقابل باور جنگ را در ارکان زندگی به نمایش می‌گذارد در واقع او دنی بودن بشر در هنگام نابودی همنوع‌اش را تا مرز کشتن  و تکه‌تکه کردن کودکان به ما نشان می‌دهد. آن‌جا که ماسکی با شمایلی هیولاوار و با وقاحت تمام از نمای اساطیری و خدای گونه‌ی «های انگل» به اجزای اتاق کودک خیره است و مثل این‌که دیدن این آرامش صبرش را لبریز کرده باشد منتظر است در لحظه‌ی برخورد، دقیق‌ترین و آسیب‌پذیرترین نقطه را هدف قرار دهد!

بنا به گفته‌ی سوزان سانتاگ عکاس هم غارت می‌کند و هم حفاظت. این‌جا مثل این است که شادی قدیریان به حفاظت از حریم جهان زنانی که می‌شناسد برخاسته است. بر خلاف جنگ‌های داخلی آمریکا که خبرهای مردان را برای زنان چشم به راه‌شان عکس‌های متیو بردی به شهرهای شمالی یا جنوبی می‌برد، این‌جا قدیریان با دست زدن به کاری خارق عادتِ شکل رایج ژانر جنگی، عکس‌ها را به حضور غیرمستقیم مردان در فضاهایی که عموماً زنانه می‌شناسیم معطوف می‌کند. جایی که فانوسقه‌ای درون ماشین لباس‌شویی شسته می‌شود. این بار هم البته جنگ به حریم زنانه تعرض کرده است و این زن است که حتی در حضور مرد باید مصائب جنگ را به دوش بکشد. تمایلات فمنیستی در مجموعه‌ی قدیریان به نسبت سایر مجموعه‌هایش آشکارتر دیده می‌شود و احکام در این مجموعه قطعی‌تر و بازیافت‌های ما از این جهان ساخته شده واضح ترند.

اشیاء و کارکردشان نیز بر خلاف نگاه ساکنی که در عکاسی اشیاء غالباً دیده‌ایم شدیداً هویت‌مند و کنشگرند. زیستن در جهان اشیائی که می‌توانند شرارت و صداقت را توأمان تداعی کنند یکی دیگر از مؤلفه‌های مجموعه‌ی قدیریان است. زیستن در جهانی پراز رنج، و این تکرار بی‌ امان و ملال‌آور شرارت‌های بشری در میانه‌ی اشیائی که به راحتی باعث آفرینش فجایع هستند در لحظاتی به شکستن تمام حریم‌های انسانی منجر می‌شوند. کاری که گوهر دشتی نیز در مجموعه‌ی خود به وفور ما را با آن مواجه می‌کند. وقاحت این اشیاء در یکی از عکس‌های قدیریان در حد اعلای خود قرار دارد. جایی که خمپاره‌ای به میانه‌ی تختخواب دونفره‌ای فرو رفته و با بی‌شرمی تمام منتظر بازگشت قربانیانش به اتاق خواب است. این نهایت وقاحت جنگ است. این محصول کار جنگ است. برخورد واقعیت جهان با اتاق امنی که به دلبخواه ما اتفاق نمی‌افتد. ما ناگزیریم از این برخورد، و زن ماجرای قدیریان مثل تمام زنان تاریخ قدرتی برای برهم زدن این معادله‌ی ناگزیر موجود ندارد. آن هم در جغرافیایی که رادیکال‌ترین برخوردها  با سوژه‌ی زن، همیشه در مرکز گفتمان‌ها قرار داشته است.

عکاس  از جنگ خسته است و بهتر می‌داند لباس‌ها را بر روی رخت‌آویزی بیاندازد و زندگی کند، به همین راحتی! شاید بهتر است شمایل زنانه‌ای که به سرعت جغرافیای زیستی عکاس را فاش می کند یعنی روسری و کلاهخود جنگی مردانه‌ای که شمایل چندهزارساله‌ی مردان جغرافیای اوست در حریم خانه در گوشه‌ای به حال خود رها شود و زندگی جریان جاری خود را بازیابد. عکاس قوانین مهربانانه‌تری را برای جهان طلب می‌کند. خشونت تئوریزه شده‌ای به‌نام جنگ در جهان اتاق خواب‌ها، یخچال‌ها، اسباب‌بازی‌ها و آشپزخانه‌ها چنان ویرانگر و دهشتناک است که عکاس را به صرف‌نظر کردن از حضور انسان در قاب‌ها واداشته است. از مانیفست مجموعه این‌گونه برمی‌آید که این تصرف خشونت‌بار جهان بهتر است به تصرف عینی عکاس در جهان قاب‌ها تبدیل شود و این یورش بی پایان و ارزش‌زدایی از مفاهیم انسانی مجال نفس کشیدن و استراحتی دوباره پیدا کند. استراحتی که بسیار خودنمایانه در آثار شادی قدیریان درخواست می‌شود بسط پیدا می‌کند و به قابی ختم می‌شود که کلاهخود و روسری هر کدام یله‌وار بر یک سمتش به جهانی پر از حیرانی و مفاهیم انتزاعی ناهمگون خیره‌اند.

 

قسمتی از نقد منتشر شده در فصلنامه‌ی عکاسی

نوشته پژمان نظرزاده آبکنار