فتومونتاژ، دستکاری در واقعیت
مکتب دادائیسم که تکنیک فتومونتاژ در عکاسی را نیز به آن منتسب میدانند عکسالعملی به ویرانیهای دهشتناک جهان، پس از جنگ بینالملل اول بود. انسان اروپاییِ غرق در ناامیدی به دنبال برهم زدن تمامی قوانینی بود که آنها را موجب اضمحلال و نابودی خود میدانست. شوریدن بر وضع موجود، مهمترین ویژگی پیروان دادائیسم در اروپای سالهای آغازین قرن بیستم بود که هیچ امیدی به آیندۀ پیش رو در جهان نداشتند و بیدلیل نیز نبود که چنین میاندیشدند زیرا از پسِ آوار شهرهای بزرگ اروپای خسته از جنگ، هیولاهایی موحشتر و بیرحم سربرآوردند که اینبار کمر به نابودی مطلق جهان بسته بودند. هرچند پیش از دادائیستها نیز کسانی بودند که با چسباندن عکسها به یکدیگر به دنبال ساختن جهانی دیگر در عکسها بودند اما هنرمندانی مانند جرج گروز، جان هرتفیلد، هانا هوش و رائول هاسمن به عنوان پیروان نظریۀ دادائیسم، نخستین کسانی بودند که با اهداف عمدتاً سیاسی به دنبال مونتاژ کردن عکسها در کنار یکدیگر رفتند. فتومونتاژ که ترکیبی از کلمۀ آلمانی «مونتاژ» به معنای جفت و جور کردن و کلمۀ انگلیسی «فتو» به معنی عکس است توسط دادائیستها ترکیب و به نیت برهم زدن کارکرد ازلی دوربین که ثبت قسمتی از واقعیت بود بهکار رفت. آنها در واقع با جفت و جور کردن عکسها در کنار یکدیگر در پی ساختن واقعیتی یکسان از میان واقعیتهای متکثر در کنار یکدیگر بودند. دادائیستها وحدتی جدید در کثرت عکسها ایجاد کردند و بیانیههای سیاسی جدیدی در عکاسی قرن بیستم جهان ایجاد کردند. فتومونتاژهای جان هارتفیلد از آدولف هیتلر نمونۀ درخشانی از عکسالعملهای سیاسی دادائیستها به حوادث اروپای در آستانۀ جنگ دوم جهانی و ظهور فرانکشتاین جدید عصر مدرنیته از آلمان بود. اما این تمام وجوه فتومونتاژ نبود. این تکنیک عکاسی امکان گسترش صور خیال را نیز به تأسی از نقاشیهای سوررئالیستی به عکاسان میداد و در واقع امکان ساختن جهانی غیرواقعی اما برگرفته از عناصر واقعیت را برای آنها فراهم میکرد. ماکس ارنست نقاش سرشناس عصر دادائیسم و سوررئالیسم، تحتتأثیر عکسهای فتومونتاژ به ترکیب کردن عناصر واقعی و خیالی در آثار خود پرداخت. هاینز هاژک هالکه، گرت اشترن و کریس آنتونی عکاسانی بودند که با گسترش صور خیال در عکاسی فتومونتاژ و تحتتأثیر آرای زیگموند فروید روانشناس برجستۀ سوئیسی به بحث بازنمایی رؤیاها در عکاسی دامن زدند. فتومونتاژ هرچند در آرای کسانی مانند سوزان سونتاگ با بدبینی مواجه شد و به دلیل دست بردن عکاسان فتومونتاژ در ثبت واقعیت جهان در انتهای صف تاریخ عکاسی جای گرفت اما در طی آغاز تاریخش از عصر آنالوگ تا دوران دیجیتال همواره در طول و عرض امر سیاسی و گفتمان قدرت حرکت کرده است و به نظر میرسد امر بازنمایی زمانۀ خود در جهان را با ترکیب کردن واقعیتها با یکدیگر برعهده گرفته است. پیروان فتومونتاژ را باید عصیانگران در جهان عکسها برشمرد که به دنبال انقلابی هرچند مختصر در رسانۀ عکاسی بودند. آنها چه پیرو دادئیسم، سورئالیسم، فرمالیسم، پاپآرت و یا سایر مکاتب هنری معاصر بودند با وجود تمام تفارقهایشان در یک نکته اشتراک داشتند: شورش بر وضعیت ازلی رسانۀ عکاسی!
کانون عکس اصفهان در دومین فصل خود در سال جدید به دنبال بازخوانی تاریخ و همنشینی و تأثیرپذیری فتومونتاژ از سایر رسانههای هنری دوران معاصر جهان است. همچنین تلاش میشود روشهای بازسازی تصویر در این شیوه با توجه به مقتضیات عصر دیجیتال نیز مورد بررسی قرار گیرد.
پژمان نظرزاده آبکنار