قدیریان در کلوزآپ

پژمان نظرزاده آبکنار ( منتشر شده در روزنامه‌ی نسل فردا)‌

قدیریان در کلوزآپ

قدیریان در کلوزآپ 534 534 کانون عکس اصفهان

نگاهی گذرا به کارنامه‌ی شادی قدیریان به مناسبت حضورش در اصفهان

شادی قدیریان در میان عکس‌هایش به وضوح از وضعیت‌های اخلاقی برابری می‌گوید که برای جهان آرزومند است. عکس‌های قدیریان به نظرم چیزی فراتر از زشتی و زیبایی‌هایی است که در جهان اطراف او جریان دارد. عکس‌های عمدتاً استیج قدیریان که با مرارت بسیار و با رویکردی کاملاً ایده‌محور ساخته شده است در وهله‌ی اول عکاسی را به ما یادآور می‌شود که در کار نظاره است. به نظرم یکی از دلایل قوت مجموعه‌ی آثار این عکاس زن ایرانی در همین نظاره‌گر بودن است که در مرحله‌‌ی اجرا تبدیل به جهانی نامتعارف و در لحظاتی سوررئالیستی می‌شود. او قبل از آن‌که خودنمایانه برای جهان پارادوکسیکال اطرافش پاسخی داشته باشد، در بیشتر مواقع سعی در تعمیق پرسش‌های موجود می‌کند. تعمیقی که عموماً از جنسیت عکاس می‌آید و به همین دلیل یعنی عدم خودسانسوری زنانگی تبدیل به عکس‌هایی قدرتمند می‌شود. هرچند قدیریان پاسخ قطعی برای مصائب جهان برساخته‌اش ندارد اما در عین حال در عمده‌ی مجموعه‌هایش منفعلانه هم با چالش‌ها برخورد نمی‌کند. به‌طور مثال در مجموعه‌ی شاپرک خانم (miss butterfly)که در سال ۲۰۱۱ ارائه شد آشکارا زنی را می‌بینیم که در تک تک قاب‌ها در حال تنیدن تار به دور منافذی است که از آن‌ها نور به درون خلوتگاهش می‌تابد. استعاره‌های ساخته شده‌‌ی قدیریان در این مجموعه را می‌توان در دو شکل متفاوت تفسیر کرد. اولی این‌که قدیریان به زنی که سرنوشت محتوم و غم‌انگیزش را خود بر گرد هستی‌اش می‌تند آشکارا خرده می‌گیرد و او را یکی از دلایل کنج عزلت‌نشینی خودش می‌داند و حافظ‌وار از او می‌خواهد که خود حجاب خود نشود و از میان برخیزد و یا در شکل دوم، تفسیر انتقادی عکاس از زیستگاه این زن است که او را مجبور می‌کند به دور خود تارهایی بتند تا از جفا در امان بماند! هرکدام این‌ها که باشد به‌طور قطع این سوء‌ظن عکاس به محیط زندگی سوژه‌اش کاملاً آشکار است و به وفور در نشانه‌هایی که از تنیدن تار در مقابل نور دیده می‌شود قابل رؤیت است. قدیریان در اکثر مجموعه‌هایی که در قریب به دو دهه فعالیت عکاسانه‌اش ارائه داده است عموماً بر باور رایجی که معتقد است عکاسی رسانه‌ای برای شناختن است صحه می‌گذارد. این شناختن یا بازخوانی را می‌توان در شیوه‌ی نگاه قدیریان به جهان دید. نگاه او هرچند کاملاً در یک وضعیت کنترل شده و با سبک عکاسی استیج به مخاطب ارائه می‌شود اما به علت درگیر کردن مخاطب با شمایل‌های آشنایی که همواره در معرض دیدش بوده‌اند بسیار باورپذیر می‌نماید. در مجموعه‌ی غرب از شرق  (west by east)که در سال ۲۰۰۴ توسط قدیریان ارائه شد زنانگی در آشکارترین سطح خود و بالاتر از نظاره‌گر بودن که پیشتر به آن اشاره شد قرار دارد. زنانگی آمیخته با رویه‌ی انتقادی که به نظر این مجموعه‌‌ی او را در میان آثارش کمی رادیکال‌تر می‌کند. طغیان زنانه در این‌جا به تقابلی آشکار منتهی می‌شود که در پایان چاره‌ای برای عکاس جز دادن بیانه و زورآزمایی باقی نمی‌گذارد. این مجموعه راه‌حل را در عملی عکاسانه برای سوژه‌هایش نه آرزو که این بار فریاد می‌زند. مجموعه‌ی غرب از شرق(west by east) آشکارا شباهت به مجموعه‌‌‌ی خارج از فوکوس (unfocused) دارد که مجموعه‌ای از عکس‌های قدیریان در سال ۱۹۹۸ است و در آن به نظرم استعاره‌ای که تبدیل به فرم شده است بسیار درخشان‌تر از مجموعه‌‌ی غرب از شرق است. مجموعه‌ای که هنر و جادوی زنانه در ترکیب با یکدیگر فضایی کاملاً شرقی از زن در یک خطای آگاهانه فنی عکاسی یعنی عدم فوکوس ساخته‌اند که هرچند باید آن را در ذیل کارهای انتقادی قدیریان قرار داد اما در مجموع نگاه تند مجموعه‌ی غرب از شرق را که می‌تواند عکس را دچار حاشیه کند در خود ندارد. کولاژهای قدیریان در مجموعه‌ی عکس‌های خبری من (my press photo) که در سال‌های آغازین کارش یعنی ۱۹۹۹ ارائه شد، هر چند نشانه‌ای از یک عکاس با دغدغه‌های زنانه را به شکل آشکار در خود نداشت اما زن پنهان در پشت دوربین‌اش را می‌توان با قاطعیت تشخیص داد. مجموعه‌ی فوق در ترکیب عکس‌هایی از چند سرباز با هیبتی متعلق به اوایل قرن گذشته‌ی میلادی و تعدادی از آثار عکاسان شهیر دنیا ساخته شده است. طیف متنوعی از محمدعلی کلی تا مادر ترزا و بحران غذا در سومالی، دغدغه‌های ذهنی آشکار عکاس در آن سال‌ها را نشان می‌دهند. هرچند این مجموعه از لحاظ معنایی کمی متفاوت‌تر از سایر مجموعه‌های زن‌محور قدیریان است اما در یک روند کلی می‌توان آن را به علت پرسش‌برانگیز بودن و البته همچنان نظاره‌گر بودن در عرض سایر مجموعه‌های او قرار داد. البته همدردی با سرنوشت محتوم و در لحظاتی غم بار بشر هم مورد دیگری است که در این مجموعه می‌توان مشاهده کرد.

حضور انسان که در کارهای قدیریان عموماً معطوف می‌شود به زنان، در دو مجموعه هیچ، هیچnil,nil) (و مربع سفید(white squar) که به ترتیب در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ ارائه شدند ظاهراً به عدم حضور می‌رسد. در این دو مجموعه که با رویکرد انتقادی به جنگ عکاسی شده‌اند حضور وقاحت‌بار و تهدیدکننده‌ی ابزار و ادوات جنگی در همه‌‌ی ارکان زندگی شدیداً دیده می‌شود. در این دو مجموعه قدیریان به طرز آشکاری برای زنانگی‌ای که در معرض خشونت مذکر و بی‌معنایی به‌نام جنگ از هم می‌پاشد دلسوزی می‌کند. کفش قرمز پاشنه بلند با نشانه‌های اروتیک در مواجه با پوتین خاک آلود، فانوسقه(کمربند جنگی) که درون ماشین لباس شویی متجاوزانه جا خوش کرده است و یا روبان‌هایی که با ظرافتی زنانه به دور مهمات و ادوات جنگی پیچیده شده‌اند تعدادی از نشانه‌های زندگی در این دو مجموعه هستند که در معرض آسیب از جنگ قرار دارند. البته در یکی از درخشانترین مجموعه‌های قدیریان که در سال ۱۹۹۸ ارائه شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت یعنی مجموعه‌ی قاجار(qajar) همین آیکون‌های سنتی زنانه وسیله‌ای برای انتقاد به وضعیت زن گرفتار آمده در سنت‌ها شدند. مجموعه‌ی تأثیرگذار قاجار به علت نشانگان بارزی که از تقابل سنت و مدرنیته ارائه می‌داد در آن سال‌ها بسیار مورد توجه قرار گرفت و حتی روایت شده است که امبرتو اکو نویسنده و فیلسوف سرشناس  ایتالیایی بسیار آن را ستوده است. مجموعه‌ای که از لحاظ معنایی بسیار شباهت به مجموعه‌ی مثل هرروز( like everyday) دارد که زنان محصور شده در ابزار و ادوات خانه را که به نوعی با هویت‌شان آمیخته شده مورد توجه قرار می‌دهد. مجموعه‌ی کنترل آلت دیلیت(crtl+alt+del) که مجموعه‌ای فتومونتاژ از قدیریان است در سال ۲۰۰۶ ارائه شد به وضوح گرفتار شدن زن را در میان پیچ و مهره‌های عصر جدید که این‌جا در ظاهر جهان تکنولوژی است به مخاطبان عرضه کرد، زنی که در محاصره‌ی نرم‌افزارها در ناکجاآبادی شبیه دسکتاپ کامپیوتر گرفتار شده است و انگار تمام روزمرگی‌هایش در چنبره‌ی قدرتمند این جهان تکنولوژیک بازتعریف و یا مضمحل می‌شود.

 در مجموع و از میان ده مجموعه‌ی موجود از قدیریان که طی قریب به دو دهه‌ی اخیر از او در فضای عکاسی ایران دیده‌ایم باید به طور قطع او را عکاسی دارای سبک و تأثیرگذار بر نسل‌های عکاسی بعد از خودش، خصوصاً در میان زنان عکاس بدانیم. قدیریان روشمند و مستدل با جهان برخورد می‌کند، البته بر اساس استدلال‌هایی که شاید الزامی‌ترین نظریه برای رسیدن به اتوپیای مورد نظر همه نباشند و لزوماً هم این‌گونه نیست که ما با او در مانیفستی که برای جهان ارائه می‌دهد هم‌عقیده باشیم اما به طور قطع بی‌پروایی و جسارت او در ارائه‌ی این نظریاتش برای جهان که با فرمی جذاب و زنانه ارائه می‌شوند قابل تحسین است. نظریه‌هایی که همواره در طی سال‌های حضورش در حوزه‌ی عکاسی جدی ایران با حاشیه‌هایی همراه بوده است و نقدهای گاهاً شدیدی را از سمت‌های مشخصی روانه‌ی او کرده است. اما قطعاً اصرار او بر مانیفست‌اش و همچنین فرم منحربفردش، آثارش را روز به روز جذاب‌تر کرده است که از این منظر او را به عکاسی قابل احترام در میان عکاسان معاصر تبدیل کرده است. فرمی که مجموعه به مجموعه در او کامل‌تر و غیرمنتظره‌تر می‌شود.

توضیح: نام انگلیسی و همچنین سال میلادی مجموعه‌ها از سایت رسمی عکاس اخذ شده است و ترجمه‌ی عناوین ممکن است لزوماً نام مورد نظر عکاس نباشند.

پژمان نظرزاده آبکنار ( منتشر شده در روزنامه‌ی نسل فردا)‌