گزارش نشست «بررسی عکاسی مستند؛ از سلسله نشستهای ماهیانه نقد عکس کانون عکس اصفهان» با حضور محمدرضا مؤمنی
گروه تحریریه سایت کانون عکس انجمن سینماى جوانان اصفهان/افسانه غلافگر:
در تاریخ ١٨ اردیبهشت ماه ١٣٩٨، کانون عکس انجمن سینماى جوانان اصفهان بررسى عکاسى مستند از سلسله نشستهاى نقد عکس را با حضور محمدرضا مؤمنى در نگارستان امام خمینى ره برگزار کرد.
محمدرضا مؤمنى در ابتدا به تعریف عکاسى مستند از زبان اسماعیل عباسى اشاره کرد:
عکاسى مستند گونهاى از عکاسى است که در آن عکاس رخدادهاى پیرامونش را ثبت مىکند و مىکوشد از موضوع ( عموما مردم) بىطرفانه، عکسى واقعیتگرا، واقع نما و راستگو ارائه دهد.
البته در مفهوم کلى هر عکسى مستند است، حتى عکس صحنه آرائى شده و ساختگى نیز به تعبیرى سندى است که معرف ذوق هنرمند در زمان و مکان معینى است؛ اگر چه بنا به باور پذیرفته شده، عکس مستند به عکسى گفته مىشود که دخالت عکاس در رویداد مقابل دوربین باید در چنان حدى باشد که انگار عکاسى در پشت دوربین نبوده است.
مؤمنى ادامه داد: وقتى از رالف گیبسون (عکاس آمریکایى) در خصوص واقعیت و عکاسى سؤال مىکنند، مىگوید: عکاسى واقعیت واقعى را نشانمان نمىدهد؛ عکاسى، واقعیت عکاسانه است. عکاسى رنگى، دو قدم با واقعیت از دید چشمان ما فاصله دارد؛ به خاطر عمق و مقیاس، عکاسى سیاه و سفید، قدم سوم است: علاوه بر دو بُعدى ساختنِ فضاى سه بُعدى جلوى دوربین و بر هم زدن اندازه ها، رنگ هم گرفته شده و تصویر سورئال تر مى شود. اگر اینچنین ریز به مسائل نگاه کنیم بله، عکاسى اصلا مستند نیست؛ منظورم این است که عکاسى مستند از نظر من هم عکاسى صرفِ واقعگرا نیست. عکاسى مستند از دید من، عکسىست که بدون دست کارى، کارایى تحقیقى دارد.
مؤمنى اشاره کرد : عکاسى مستند یکى از مهمترین شاخه هاى عکاسى است که تنوع بسیار زیادى دارد مانند عکاسى مستند اجتماعى/ عکاسى شهرى/ عکاسى خیابانى/ عکاسى خبرى/ عکاسى جنگ/عکاسى سفر/ عکاسى طبیعت/ عکاسى حیات وحش و…
سپس با نشان دادن نمونه عکس هایى از عکاسان مطرح و اعضاء کانون، عکاسى شهرى را با عکاسى خیابانى مقایسه کرد:
عکاسى شهرى، تمایل دارد نه تنها مردم را در بر بگیرد بلکه اشیاء مناظر شهرى و امر فراواقعى یا سورئال را نیز موضوع خود قرار دهد. عکاسى شهرى تنها یک نمایش بصرى از یک مفهوم یا شکار یک لحظهى تعیین کننده نیست. این عکاسى شرحى بر زندگى معاصر در فضایى بوم شناسانه است. این امرى مهم است چون بیش از ۵۰ درصد جمعیت جهان هم اکنون در شهرها زندگى مى کنند.
او در مورد عکاسى خیابانى توضیح داد: عکاسى خیابانى پرتره نگارى نیست، طبیعت بى جان نیست و با مناظر شهرى هم ارتباطى ندارد. عکاسى خیابانى غریزىست و بدون برنامه ریزى و قصد قبلى است. واکنشى ناگهانى و خود به خود است، بدون ژست و تصنع است و از همه مهمتر کاندید است یعنى عکس ها به روشى ثبت شده اند که موضوعات آگاه نیستند، آنها دقیقا در همان “لحظهاى” که تصویر ثبت شده است به دست آمده اند. موضوعات همیشه مردم هستند و تم عکسها پیرامون “لحظات بشرى” (در بر گیرنده ى صرف حضور انسان =Human Moments) است.
محمدرضا مؤمنى در مقایسهى عکاسى شهرى و عکاسى خیابانى افزود: عکاسى خیابانى به کمک کنشهاى غیر منتظره و غیر قابل پیشبینى بیان مىشود. یک لحظهى شاعرانه، یک آنِ نیش دار. از سوى دیگر عکاسى مستند، با نمایش عینى واقعیتهاى یک فعالیت یا وضعیت مداوم یا محدودهاى از زمان سر و کار دارد که مىتواند به کوتاهى یک روز یا حتى به درازاى چندین سال باشد.
عکاس خیابانى سوژه ها را نمى شناسد و به کیستى و چیستى آن ها اهمیت نمى دهد. عکاس مستند عمیقاً با سوژه مرتبط است، سوژه عامل محرک اوست، از قبل با پرس و جو و تحقیق مسیر خود را مشخص کرده است و دیدگاهى از پیش تعیین شده درباره ى آن دارد و در نهایت با هدفِ افزایش آگاهى از آن وضعیت یا اتفاق، عکاسى مى کند.
اما عکاس خیابانى تنها با آنچه که یک سوژه به طور بالقوه ممکن است در مقابل دوربین انجام دهد سر و کار دارد، همچنین چگونگى قاب بندى آن به منظور خلقِ یک وضعیت و سرانجام چگونگى انتخاب بهترین زمان بندى براى فشردن دکمهى شاتر تا آن لحظه را لحظهاى معنادار بسازد.
مؤمنى در آخر گفت: هیچ چیز را کم اهمیت ندانیم، بسیارى از موضاعات و رویدادهایى که هم اکنون با ما بوده و به نظر عادى مىرسند اگر عکاسى شوند، سال ها بعد بسیار مفید و جذاب خواهند بود.(آشنایى زُدایی)
عکاسى مستند باید نمایانگر مفهومى اجتماعى باشد و احساسى فراتر از عکاسى پرتره را منتقل کند.