رفیعی وردنجانی /گروه تحریریه سایت کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان:یکی از دلایل پیدایش عکس این است که انسانها بتوانند گذشته خود را به آیندگان نمایش دهند. ازاینرو نقش تصویر در زندگی آدمیان بیش از آنکه بُعد روایتی داشته باشد از یک ابژه فکری بروز پیدا میکند. تصویر تنها تجربهای است که انسانها را قبل از شناخت، معرفی میکند و اگر بخواهیم دامنه گستره آن را ارزشگذاری کنیم باید اینگونه بنویسیم که تصویر تنها پدیدهای است که پس از ثبت از بین نمیرود مگر به خواسته عکاس. ازاینرو این همآغوشی مخاطب و مؤلف درزمانی شکل میگیرد که عکس به گونه نامتناهی سازی شده باشد که قبل از القای واقعیت به تجسمی از رویداد تبدیلشده باشد و بیننده را متحیر کند.
*قبل از بودن، بعد از رفتن
خیلی از تصاویری که ما در زندگیمان به ثبت میرسانیم بهطور ناخواسته به دامنهای از تاریخ تبدیل میشوند و یک یادگاری نهفته در همزیستی را به همراه دارند. این یادگاری ممکن است از دوران کودکیمان آغاز شود و تا دوران پس از مرگ هم ادامه یابد. هنگامیکه آلبوم عکس را ورق میزنیم به روایتی از تاریخ گوش جان میسپاریم که هرلحظهای را مطابق با همان احساسات به مخاطب ارائه میدهد. در این زمینه حتی فیلم و دفتر خاطرات هم نمیتواند آن احساس ناب را به آدمی تزریق کند چراکه عکس لحظههای زندگیمان را بدون هیچ کشش و تعلیقی روایت میکند. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که لحظهای را با دوربین گوشیتان به ثبت رسانده باشید که به بهترین خاطره زندگیتان تبدیلشده باشد. این بهترین خاطره یکی از دلایل بازگشت به سرآغاز است هم آنجایی که شما اولین بار با همسرتان آشنا شدید اولین بار راه رفتن را آموختید اولین بار در آب شنا کردید و برای آخرین بار لبخند زدید. یادمان باشد عکس تنها وسیلهای است که میتواند ما را قبل از بودن و بعد از رفتن روایت کند و این اتفاق در هیچیک از ابعاد هنری دیگر رخ نمیدهد.
*یکی برای همه
از دوربین عکاسی میتوان بهعنوان یک وسیله سرگرمی استفاده کرد و از لحظات پر از شادی و لبخند یک فریم بهیادماندنی به ثبت رساند. از دوربین عکاسی میتوان بهعنوان وسیلهای برای شکار زیباییها، زشتیها و تضادهای موجود در جهان استفاده کرد و برای همه به نمایش گذاشت. از دوربین عکاسی میتوان استفادههای گوناگون و بعضاً عجیب و هیجانانگیزی کرد اما نمیتوان هرگز لحظه مرگ آدمی را به تصویر کشید. تمامی این تعاریف به این دلیل بود که بنویسیم عکاسی وسیلهای است شخصی و هنگامی به یک وسیله عامالمنفعه تبدیل میشود که شما تصویری با جزئیات بیشتری از دنیا را به نمایش بگذارید. این جزئیات بیشتر میتواند شامل فقر، جنگ، خودکشی و هر رویدادی که تنها به دست آدمیان شکل میگیرد، باشد. در بسیاری از تصاویر خبری این جزئیات دیده میشوند اما چرایی این دلیل که تصاویر خبری نمیتوانند گونهای از عکاسی هنری شناخته شوند در این جمله خلاصه میشود که فرد هنگام ثبت تصاویر تنها به ارزش گزارشی آن لحظه توجه میکند و نه به ارزش هنری آن ازلحاظ بصری و جغرافیایی. همواره این نزاع بین عکاسان خبری و عکاسانی که خود را هنری میدانند وجود دارد اما تصویری ارزش هنری دارد که به بُعدی از تاریخ تبدیل شود و نوعی روایت تصویری را به دوش بکشد. از این تعریف میتوان تصاویر خبری را به تاریخ پیوند زد اما نمیتواند نوع روایتان را موردبررسی قرارداد چون تنها از دیدگاه گزارشگر روایت میشوند. در حقیقت تنها تصاویری که میتوان آنها را صد در صد عکاسی هنری برشمرد همان تصاویری است که در آلبومهای عکس خانگیمان یافت میشود چراکه قبل از اینکه حادثهای را گزارش کند به روایتی از زندگی اجتماعی و فردی شخص تبدیلشده است. این آلبوم شخصی ممکن است گستره عامیانه نداشته باشد اما تنها جایی است که انسان را ازنظر بصری به پالایش روحی (کاتارسیس) میرساند. وقتی ببینیم ما آن بچهای بودیم که توانایی راه رفتن را نداشتیم و نمیتوانستیم درست حرف بزنیم و امروز به یک انسان قدرتمند و مدعی تبدیلشدهایم که از همه عالم و آدم شاکی هستیم. این به آغاز بازگشتن توسط تصویر یک تأویل نفسانی از زندگی خانوادگی است که جهت منفی اندیشه را به موج مثبت همزیستی تبدیل میکند.