میرهادی شفائیه متولد ۲۳ مرداد ۱۳۰۲ در تبریز فرزند(شفیع) اولین داروساز تبریز بود.
پدرش بخشی از انبارهای داروخانه اش را به لوازم عکاسی اختصاص داد بود و این نقطه آغازی برای فعالیت های آتی وی شد.
او هرآنچه که برای عکاسی نیاز داشت در انبار پدر فراهم می دید.
هادی با کمک برادر بزرگترش که در فرانسه داروسازی خوانده بود تاریک خانه ای کوچکی در حمام خانه به راه انداخت و اینگونه بود که چشم هادی بر دنیای بیکران تصویر گشوده شد.
دکتر محمد ستاری در مقالهای با عنوان “میرهادی شفائیه؛ عمری در راه اعتلای عکاسی” که در چهارمین شماره از نشریه «هنر و مردم» و در زمستان ۱۳۸۴ به چاپ رسیده است و سال ۹۶ در سایت عکاسی قبل از درگذشت استاد بازنشر شد، دربارهی زندگی و تجربهی زیسته استاد نوشتهاند:
تا ۱۸ سالگی در تبریز بود. سال ۱۳۲۲ به استانبول رفت و در آنجا درس داروسازی خواند. در ۱۳۴۴ استودیو هادی را در تهران گشود. از ۱۳۴۲ به مدت یازده سال برای مجله «هنر و مردم» مطلب عکاسی نوشت. به همت وی در ۱۳۶۲ اولین دوره کارشناسی عکاسی در ایران بازگشایی شد. استاد هادی شفائیه روز چهارشنبه ۷ شهریورماه ۱۳۹۷ در سن ۹۵ سالگی در اوهایوی آمریکا دار فانی را وداع گفت.
هادی شفائیه فرزند شفیع اولین داروساز تبریز بود. پدربزرگ او «حاج میرهادی» نام داشت و به سبک و سیاق سنتی در بازار تبریز در دکانی به داروفروشی مشغول بود.
نام کوچک استاد در واقع برگرفته از نام پدربزرگ ایشان است. وقتی قرار شد نام فامیل اختیار کنند، آقای شفیع نام داروخانه خویش را که «شفائیه» بود، به عنوان نام خانوادگی برگزید. نام مادر استاد «مرضیه» بوده است. هادی شفائیه در ۱۰ سالگی در تبریز، اولین عکس خود را با دوربین ۹×۱۲ فلزی «ایکا» گرفت. نگاتیو آن شیشهای در قطع ۹×۱۲ سانتیمتر و از کارخانه «لومیر» فرانسه و چاپ آن روی کاغذهای «روزچاپ» از همان کارخانه بوده است. استاد دوره ابتدایی و دبیرستان را در تبریز گذراند و در ۱۸ سالگی روانه تهران شد. رسیدن به تهران برابر با سوم شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین بود.
استاد در سال ۱۳۲۲ خورشیدی برای ادامه تحصیلات راهی ترکیه شد. از کودکی علاقه داشت که پزشک شود، ولی بنا به توصیه پدر، به داروسازی روی آورد. قصد داشت از استانبول راهی اروپا شود که به علت جنگ جهانی دوم در همان شهر مشغول تحصیل شد. دو سال بعد، پدر به رحمت ایزدی پیوست. وی ۴ سال در استانبول ماند. پس از بازگشت به ایران استاد به همراه برادر در همان داروخانه که به تهران منتقل شده بود، به کار مشغول شد، اما این حرفه او را راضی نکرد و آن را در ۱۳۵۲ ترک گفت.
استودیو هادی؛ شروع فعالیتها در عرصهی عکاسی
صبح روز اول فروردین ۱۳۳۴, روبه روی تئاتر شهر,ابتدای کوچه سرحد,تابلو(استودیو هادی) نصب شد.
او عمدا طبقه سوم ساختمان را به عنوان را به عنوان محل کار انتخاب کرد تا افراد تصادفی برای گرفتن عکس به آنجا نیایند. در آتلیه همیشه بسته بود و مشتریهایی که از قبل وقت گرفته بودند میبایست برای وارد شدن زنگ می زدند. تابلوی ورودی آتلیه و تابلوی بیرون که در اندازه مستطیل عمودی ۴۰*۱۵۰ سانتیمتر بود و از خیابان ولیعصر هم دیده میشد با حروف لاتین نوشته شده بودند. هادی در ابتدا برای تبلیغ کار خود از دوستان و آشنایان به رایگان عکاسی میکرد. دکتر ستاری دربارهی فعالیتهای استاد شفائیه در عرصهی عکاسی نوشتهاند:
استاد برای تبلیغ کار خود، به دوستان و آشنایان میگوید که آماده است تا از آنان پرتره تهیه کند، آن هم مجانی، و از هر عکس هم تعداد زیادی هم برای صاحب عکس و هم برای اقوام و خویشان وی به رایگان چاپ کند. با این شیوه، کم کم نام هادی و نوع عکسهای پرتره استاد، زبانزد خاص و عام شد و پس از سه الی چهار سال، استودیو هادی آنقدر معروف شد که اشخاص طراز اول مملکت، هنرمندان، شاعران و غیره برای گرفتن عکس به آنجا مراجعه میکردند. کوچکترین قطع عکس این آتلیه ۱۲×۱۶ سانتیمتر و قیمت شش عدد آن ۹۰ تومان بود. در آن زمان معروفترین عکاسی تهران، «ساکو» که عکاس دربار هم بود، برای شش قطعه عکس کارت پستالی ۱۲ تومان میگرفت.
استاد در این آتلیه برای اولین بار در ایران برای روی جلد کتابها عکس تهیه میکرد، از جمله روی جلد کتاب «گناه دریا» اثر فریدون مشیری، روی جلد کتاب «چشمها و دستها» از نادر نادرپور و بالاخره روی جلد کتاب «گل مرداب» از شاعرهای دیگر.
عکسهای تبلیغاتی نیز در این آتلیه گرفته میشد، مخصوصا عکسهایی که برای تهیه کاتالوگهای تبلیغاتی لازم بود. اما آنچه بسیار گل کرد و نام هادی را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت، تهیه عکس از آثار باستانی بود که بعدها استاد با آنها نمایشگاههای مهمی در ایران، سوئیس و ایتالیا برگزار کرد. تاریخ برپایی این نمایشگاهها تحت عنوان «رد پای اعصار» سال ۱۳۴۴ بود. در ایران این نمایشگاه اولین بار در کاخ ابیض در مجموعه کاخ گلستان برپا شد و بینندگان توانستند عکسهای بسیار زیبا در ابعادی فوقالعاده بزرگ از مهرهای کوچک و الواح گلی دورههای هخامنشی، ساسانی و پیش از هخامنشی را ببینند. جامهای طلایی، مجسمههای مفرغی، سنگی و گچی الهههای باستان، گوشوارههای طلایی و قلاب کمربند به گونهای عکاسی شده بود که خطوط، نوشتهها و نقوش روی آنها به بهترین وضعی دیده میشد و نورپردازی مناسب بر روی آثار باستانی، به همراه فون مناسب، گیرایی فوقالعادهای به آنها بخشیده بود.
هر روز که می گذشت فعالیت های او در عرصه عکاسی شاخ و برگ تازهای میداد.
شفائیه در مسابقات مختلف عکاسی همچون مسابقه عکاسی(باشگاه مهرگان) و مسابقه دیگری که به همت انجمن فرهنگی ایران و فرانسه برگزار شد موفق به کسب رتبه برتر گردید. در آن سال ها با عضویت در هیئت مدیره اتحادیه عکاسان حرفه ای تهران, تاسیس باشگاه عکاسی انجمن ایران و آمریکا و سرپرستی سازمان سمعی و بصری وزرات کشاورزی, تدریس هنر عکاسی در تلویزیون ملی ایران به فعالیت های خود ادامه داد.
در سال۱۳۴۲ مجموعه تک چهرهها از وی در مجله فتو روو پاریس به چاپ رسید و استاد نقد مدرسه عالی عکاسی پاریس, موریس برنار, بر این مجموعه مقالهای نگاشت که این مقاله با ترجمه نادر نادرپور در نشر نگین تهران منتشر گردید.
از دیگر فعالیتهای استاد میتوان به نگارش مقالاتی در مجله(هنر و مردم) اشاره کرد, وی همچنین سلسله مقالاتی نیز در شش شماره مجله(نگین) تحت عنوان(آشنایی با عکاسان مشهور جهان) نگاشت و در طی سال های ۱۳۵۳و۱۳۵۴ با مجله(تصویر)همکاری داشت.
در سال ۱۳۴۹ مدیر وقت گروه تجمسی دانشکده هنرهای زیبا از هادی شفائیه برای تدریس عکاسی در رشته های گرافیک, نقاشی, طراحی صنعتی و مجسمه سازی دعوت کرد.
تا آن زمان هنوز رشته مستقل عکاسی در دانشگاه های هنری ایران ایجاد نشده بود.
در سال ۱۳۶۰ وزارت علوم از او برای برنامه ریزی دوره کارشناسی عکاسی دعوت کرد و در طی تلاشی بی وقفه سرانجام در سال ۱۳۶۲ برنامه درس دوره کارشناسی عکاسی به تصویب شورای انقلاب فرهنگی رسید و از بهمنماه همان سال در دانشکده هنرهای زیبای تهران و مجتمع دانشگاهی هنر اولین دانشجویان رشته عکاسی در طول تاریخ عکاسی ایران پس از دارالفنون بعد از گذر از کنکور به تحصیل مشغول شدند.
هادی شفائیه در سال ۱۳۶۶ درست یکسال قبل از آن که اولین گروه از دانشجویان عکاسی فارغ التحصیل شوند از مقام مدیریت و تدریس عکاسی کناره گیری کرد و در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۷(فردای آخرین موشک باران تهران) به اتفاق همسرشان به خارج از کشور مهاجرت کردند.
پس از عزیمت به خارج از کشور طی نامه ای وی مرتضی ممیز را صاحب اختیار کتاب ها و مجلههای عکاسی خود قلمداد کرد.
در سال ۱۳۷۲ در مراسم برپایی پنجمین نمایشگاه سالانه عکس که در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار گردید, شورای اجرایی لوحی را تحت عنوان (پدرعکاسی نوین ایران) را تقدیم هادی شفائیه کردند.
سرانجام در روز چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۷ هادی شفائیه با تنی رنجور, پس از سکته قلبی و مغزی در سن ۹۵ سالگی در اوهایوی آمریکا دارفانی را وداع گفت.
تحریریه کانون عکس اصفهان-علی عظیمی-مهدی قلعهبیگی ( آرشیو کانون عکس اصفهان)
متن:
نشریه «هنر و مردم» زمستان ۱۳۸۴ دکتر محمد ستاری
بیانیه اولین نمایشگاه سالانه کانون عکس اصفهان دکتر علیرضا نجفیان
عکسها از نشریه دفتر هنر، سال هفتم، شماره ۱۲، نوروز ۱۳۷۹، ویژهی هادی شفائیه