هیئت تحریریه کانون عکس اصفهان در دومین پرونده از سلسله مقالات خود به معرفی الکساندر رودچنکو که یکی از مهمترین هنرمندان ساختارگرا و خلاق به شمار میآید پرداخته است. رودچنکو که پس از انقلاب روسیه ظهور کرد، پیش از روی آوردن به عکاسی و فتومونتاژ به عنوان نقاش، طراح ،گرافیست و مجسمه¬ساز کار میکرد. لازم به ذکر است عکاسی وی از نظر اجتماعی، کاملاً نوآورانه و مغایر با زیباییشناسی سنتی برگرفته از نقاشی بود. با توجه به این موارد و وسعت کار هنری رودچنکو، او را میتوان یکی از مهمترین هنرمندان تاریخ هنر به شمار آورد اما متاسفانه منابع بسیار اندکی برای شناخت هرچه بیشتر وی به زبان فارسی در دسترس است. به همین جهت هیئت تحریریه کانون عکس اصفهان کوشیده است پرونده ای هرچند مختصر به این هنرمند پیشرو اختصاص دهد.
فروغ اشکانیان/سرپرست هیئت تحریریه کانون عکس اصفهان
معرفی مقدماتی:
الکساندر رودچنکو (۱۹۵۶-۱۸۹۱) را میتوان یکی از بهترین و با استعدادترین هنرمندان روسی قرن بیستم نامید. تجربه های فراوان وی در نقاشی، طراحی، مجسمهسازی، عکاسی و فیلم گرفته تا طراحی دکوراسیون و مبلمان متنوع است .کارهای او به نوعی نشانگر انقلاب هنری است که در جامعه هنری روسیه مدرن قرن بیستم به وقوع پیوست.
رودچنکو در سال ۱۸۹۱ در سن پترزبورگ روسیه به دنیا آمد. پدر او نگهبان سالن تئاتر و مادرش رختشوی خانگی بود. به سبب شغل پدرش از همان دوران کودکی با دنیای هنر آشنا شد. او در شهر کوچکی به نام کازان به ادامه تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۱۴ به مسکو آمده و در آنجا با تاثیرپذیری اولیه از هنرمند آوانگارد “کازیمیر مالوویچ” – نقاشی های سبک سوپره ماتسیت – به جمعیتهای پیشرو هنری پیوسته و تجربیات جدیدی در زمینه هنرهای تصویری همچون برهمکنش خط، رنگ و کیفیت سطوح کسب کرد. آبسترههای او در اولین دوران شامل طرحهای گرافیک سیاه و سفید کولاژ بود. در سالهای بعد کارهایش از شرایط سیاسی و محیطی تاثیر پذیرفت.
انقلاب ۲۵ اکتبر منجر به ظهور لنین و قدرت گرفتن بلشویکها شد. سرانجام بلشویکها حزب کمونیست را تشکیل داده و از سال ۱۹۲۲ روسیه به اتحاد جماهیر شوروی تغییر نام یافت. این حوادث و تحولات تاثیر عمیقی بر تاریخ و جامعه روسیه در همه جوانب بر جا گذاشت. رودچنکو و عدهای از دوستان پیشرو هنریاش در روسیه باقیمانده و سعی کردند خودشان را با بلشویکها وفق دهند. سالهای ۲۱-۱۹۱۸ علاوه بر اینکه زمان مهمی برای رودچنکو در خلاقیت هنریاش بود وی را به شخصیتی مهم در محیط فرهنگی جدید بهوجود آمده (تحت حکومت لنین و بلشویکها) تبدیل کرد. تحولات سیاسی روسیه و حرکت به سمت یک حکومت توتالیتر سرنوشت تلخی را برای جامعه هنری روسیه رقم زد. الکساندر رودچنکو نیز یکی از هنرمندانی بود که زندگیاش تحت تأثیر این حوادث قرار گرفت.
رودچنکو میخواست هنر را در خدمت تغییرات اجتماعی به کار گیرد. به این ترتیب تحقیقات او در زمینه ساختارگرایی روسی او را به یک نظریهپرداز هنری تبدیل کرد. این شکل جدید هنری، به اثر خلاقانه و منحصربهفرد اهمیتی نمیدهد بلکه به شکل هدفدار هنر تاکید میورزد؛ که این به خوبی به موازات ارزشهای جدید بلشویکها و ایدئولوژی جمع گرایانه آنان بود. به مرور ناامیدی و سرخوردگی (با تثبیت قدرت حکومت) در رودچنکو و جریان روشنفکری روسیه بهوجود میآمد . در همین دوران رودچنکو به مرور به سمت عکاسی، فوتومونتاژ و فیلمسازی رویآورد. در سال ۱۹۲۴ رودچنکو و دیگر هنرمندان و روشنفکران پیشرو زمانهاش به سمت مبارزه با استالین متمایل شدند. در سال ۱۹۲۸ (مطابق خصیصه تمام حکومتهای توتالیتر) اتهامات به سوی رودچنکو روانه شد. وی متهم به سرقت هنری و اشاعه عقاید غربی امپریالیستی در روسیه گردید. هرچند که الکساندر تلاش کرد در مقابل این حملات مقاومت کند ولی به مرور محبوبیت وی در دستگاه حکومتی کاهش یافته و سرنوشت پرفراز و نشیبی برای وی رقم خورد.
الکساندر رودچنکو یکی از رهبران مکتب ساختار گرایی – به همراه ولادیمیر تاتلیلین – بود؛ هندسه ساختارگرایی به همراه انتزاعی بودن آن، نیاز های روحی و فلسفی او به هنر غیربازنمودی را برطرف میکرد. عکاسی نقشی بسیار مهم و تعیینکننده در روند کاری رودچنکو داشت. در ابتدا وی عکاسی را به عنوان یک شکل مشخص هنری دنبال نمی کرد. در عوض با ترکیب عکسها و تصاویر بریده از روزنامهها کارهای جذابی خلق میکرد. در سال ۱۹۲۲ بود که با گسترش فعالیتهایش دو عدد دوربین عکاسی خرید. پس از آن بود که به عکاسی به عنوان یکی از اشکال هنری به صورت جدی پرداخت. خلق شش پرتره از مایاکوفسکی را در این زمان انجام داد. تصاویری که کمتر کسی فکر میکرد به عنوان نشانهها و یادگارهای یکی از قهرمانان انقلابی روسیه پس از مرگش مطرح شود. رودچنکو بینندهای دقیق بود و مسئولیتی دو طرفه بین خودش (به عنوان عکاس) و سوژه احساس میکرد. مدل او میبایست به اندازه کافی در شرایط راحتی باشد تا او بتواند از وی شخصیتی ماندگار خلق کند. در مورد عکسهایش (همچون نقاشی) اعتقاد داشت که شخصیت درونی سوژه نمیتواند به تنهایی در یک قطعه عکس به طور کامل بیان شود. در عوض هر عکسی در یک سری عکس مفهوم خاصی آن را بیان میکند. رودچنکو تکنیکهای مختلفی همچون عکس روی عکس (multiple exposure)، چاپ نگاتیو و … را بهکار برد. در سالهای ۱۹۲۸ یکی از تاثیرگذارترین عکاسان حرفهای روسی محسوب میشد. خلاقیت وی در بهکارگیری زوایای غیرمعمول (زوایای از بالا یا از پایین) بود. عکسهای او از آپارتمانش توانایی او را در بهکار بردن تکنیکها و استفاده از زوایای غیرمعمول در خلق یک شاهکار هنری نشان میدهد. رودچنکو میگوید: «جهت ایجاد اشتیاق جدید در انسانها، موضوعات آشنای روزمره باید با یک پرسپکتیو کاملا غیرمنتظره در موقعیتی غیرمنتظره نمایش دادهشوند. موضوعات جدید باید از زوایای متفاوتی نشان داده شوند تا تاثیر عمیقی از سوژه به جای بگذارند». در بررسی نوآوریهایش در عکاسی در جای دیگر شرح زیبایی دارد: «در اینجا ما یک ساختمان از زاویه پایین داریم که بصورت اریب به عقب منحرف شده و منجر به تغییر در پرسپکتیو شده. ساختمان در حال سقوط به نظر میرسد. اینجا در حال سرازیر شدن به پایین است، با همه آن ۹ بالکن که رفته رفته کوچکتر میشوند. چرا که از بالا عکاسی شدهاند این روشی جدید برای نشان دادن انسانهاست و تا به حال امکان ناشناختهای برای دیدن موضوعات از چشم اندازهای واقعی بوده است که هر اندیشه متقارن و مرتبطی را دگرگون میکنند.
عکسهای رودچنکو را در دو دسته قرار میدهند: ۱- همانند هنرمندی که از نقاشی آبستره به سمت یک هنر پربارتر میرود. علاقه او به فضا و شکل معماری و استفاده از زوایا و ترکیببندیهای متفاوت. در این مورد سوژه او ساختمانهای محل زندگیش، تیرهای چراغ برق و … هستند. چشماندازهای معماری جدید بهکار رفته توسط وی باعث پرمعنا شدن کارهایش میشود. علاقه او به مانند دیدن فضاهای شهری ازچشم پرندگان است به این منظور سعی میکند از بالای مرتفعترین ساختمانهای شهر به عکاسی بپردازد. ۲- دسته دیگر عکسهای رودچنکو در علاقه وی به ثبت فعالیتهای روزمره زندگی شهری همه آنچه که در اطرافش دریافت میکند میباشد. با دیدن عکسهایش امروزه میتوانیم به نوع پوشش مردمان دهه بیست و سی، چگونه قدم زدن آنها در خیابانها و رفت و آمدشان با ترن، تابلوهای مغازهها، نوع و جایی که غذا میخورند پیبرد. هر عکس او وجود مربوط به خودش دارد و لحظهای از زندگی شهری است. مدلهای او آنقدر متنوع هستند که دیدن طولانی عکسهایش انسان را خسته نمیکند. در پی انقلاب فرهنگی اتحاد جماهیر شوروی که منجر به بیاعتبار جلوه دادن افکار مستقل و ایجاد یک حرکت اساسی برای یک جنبش بوروکراسی وفادار به استالین بود که رفته رفته روشنفکران و هنرمندان روسیه روانه گولاکها شده و جان میباختند رودچنکو در این شرایط ابتدا خودش را با شرایط سیاسی جدید وفق داد. در این راستا وی به فوتو ژورنالیسم تبلیغاتی کشیده شده مدتی به عکاسی ورزشی و عکاسی از مراسم و رژههای حکومتی پرداخت. در سال ۱۹۲۹ مجددا به گروهی به نام اکتبر پیوست که هدفشان ایجاد پلی بین هنرهای جدید و طبقه کارگر بود ولی به دلیل نبود امنیت، کارها تنزلی چشمگیر داشت. نهایتا از اکتبر اخراج شد و در سال ۱۹۳۲ با تثبیت قدرت استالین همه گروههای هنری برچیده شد و یک سازمان واحد از هنرمندان تحت کنترل حزب به وجود آمد . یک سال بعد سازمان “رئالیسم سوسیالیسم” تشکیل شد. در سال ۱۹۳۳ وی از هرگونه فعالیت عکاسی بدون مجوز منع شده بود. گروهی ازهنرمندان منتقد طرفدار حکومت توتالیتر ایرادهای بسیار ظریفی به کارهایش میگرفتند. اینکه چرا در پرتره دختر پیشآهنگ (pioneer) وی حقیقتا نگاهی رو به جلو ندارد! در همان سالها این نوآور که نقاشی را متهم میکرد مجددا به نقاشی رویآورد و با رسم نقاشیهای تخیلی مشوش، تنهاییها و سرخوردگیهای خود را پس از سالها فعالیت هنری به تصویر کشید. سالهایی که در مسیر آرمانهایش جوانی و خلاقیتش را صرف کرده بود و حال چون یک کابوس به سراغش آمده بودند. رودچنکو را میتوان نمونهای از سرنوشت غمانگیز هنرمندان و روشنفکران اسیر در چنگال حکومت استبدادی استالین دانست. در دههی ۴۰ او به نقاشی کردن بازگشت و تعدادی آثار اکسپرسیونیست انتزاعی که بسیار تاثیرگذار بودند از خود بر جای گذاشت. دو دهه آخر عمرش را در پریشانی سختی به سر برد. در خاطراتش پس از جنگ جهانی دوم مینویسد: «آیا من کار کردهام یا نه! زندگی کردهام یا نه! من واقعا آماده مرگم! و فقط مراقب زنده بودنم هستم. من یک انسان غیر قابل دیدنم!» رودچنکو در سال ۱۹۵۶در شهرموسکو درگذشت.
تانیا پورآباده/ عضو هیئت تحریریه کانون عکس اصفهان
شرح حال:
الکساندر رودچنکو در سن پترزبورگ روسیه در خانوادهای از طبقه کارگر به دنیا آمد، در سال ۱۹۰۵ به همراه خانوادهاش به شهر کازان نقل مکان کرد و در دانشگاه هنر کازان مشغول تحصیل شد، در سال ۱۹۱۴ با واروارا استپانوس ازدواج کرد و در ۱۹۱۵ برای آنکه بیشتر در جریان مدرنیسم نوپای روسیه قرار بگیرد همراه همسرش به مسکو نقل مکان کرد.
او در موسسه استروگانف نقاشی و تاریخ هنر را آموخت و تحت تاثیر شخصیتهای اصلی جنبش آوانگارد روسیه یعنی ولادیمیر تاتلین و کازیمیر مالویچ قرار گرفت. او اولین نقاشی انتزاعی خود را با یادآوری آثار سوپرماتیستی مالویچ در سال ۱۹۱۵ اجرا کرد. اما این تنها اثر هنری آوانگارد نبود که بر او تأثیر گذاشت. رودچنکو از طریق آشنایی خود با متفکران لیبرال مانند فوتوریستهایی مثل دیوید برلیوک و واسیلی کامنسکی، خود را در قلب انقلاب بلشویکی یافت.
درگیری رودچنکو با آرمان بلشویکی هم ایدئولوژیک و هم زیباییشناختی بود. او به عنوان یک جوان طبقه کارگر، از نزدیک بیعدالتیهای اجتماعی روسیه تزاری را شاهد بود و از آنجا که عمیقاً به قدرت هنر به عنوان نیروی محرک تحولات اجتماعی اعتقاد داشت زیباییشناسی نوظهور ساختارگرایی روسی را پذیرفت و به عضویت گروه زیباییشناسی ساختارگرایی درآمد.
سالهای اولیه رودچنکو استعداد هنری و تلاش برای نوآوری را نشان داد. از سال ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۸، او به طور عمده در حال آزمایش با ترکیبات هندسی مسطح بود. سپس درسال ۱۹۱۹، او یک مجموعه کاملا انتزاعی از نقاشیهای سیاه روی سیاه را خلق کرد که میتوان گفت از مهمترین مجموعههای اوست.
وی در سالهای آغازین جمهوری شوروی در کنار دوست و همکارش واسیلی کاندینسکی، فعالانه در اصلاح دولت و آموزش هنری شرکت داشت. در سال ۱۹۱۷، او به عنوان دبیر اتحادیه حرفهای هنرمندان نقاش منصوب شد و سال بعد به عنوان یکی از مقامات رسمی به اتحادیه ملحق شد و در دوران تصدی خود ۱۹۲۶ اثر هنری مدرن و معاصر توسط ۴۱۵ هنرمند را به دست آورد و ۳۰ موزه عمومی را در استانهای روسیه تأسیس کرد.
دوره بلوغ
رودچنکو ضمن سازماندهی موزههای استانی، به هنرمندان آموزش میداد تا در استودیوی عالی هنری فنی، به دولت کمونیست خدمت کنند. در سال ۱۹۲۱ به جنبش پروداکتیویست پیوست (در این جنبش گروهی از هنرمندان به ایده ترکیب اشکال هنری در زندگی روزمره مردم علاقمند شدند) و به عنوان یکی از اعضای این گروه، اشیا مفید کاربردی، از جمله مبلمان، لوازم خانگی مختلف، و الگوهای نساجی را طراحی کرد. از همه مهمتر، او در آوردن شکلهای کانسترکتیویست (ساختاری) به تبلیغات جمعی بلشویکها نقش بسزایی داشت. پوسترهای او، مانند کتابها (۱۹۲۴)، به نماد دولت اولیه شوروی و شور و اشتیاق هنری آن تبدیل شدند. این آثار هنوز به عنوان نقطه اوج طراحی گرافیک مدرن امروزی در نظر گرفته میشوند.
او در اواسط دههی ۱۹۲۰ به مدیوم های دیگر از جمله عکاسی روی آورد. درسفرش به پاریس بود که یک دوربین دستی خریداری کرد و شروع به ترکیب تصاویر و عکاسی از زوایای غیرمتعارف کرد، عکسهای او باعث شد بیننده جهان را از زوایای جدید ببیند؛ از طریق عکاسی بود که رودچنکو بیشترین موفقیت را در دهه ۱۹۲۰ به دست آورد. عکسهای وی ( که به عنوان خبرنگار تعدادی از روزنامهها و مجلات اتحاد جماهیر شوروی استخدام شده بود) در سراسر جهان به نمایش گذاشته شد و مورد تقدیر برای نگاه آوانگارد و تجربیاش قرار گرفت.
در اوایل دهه ی ۱۹۳۰ رودچنکو طرفدار حزب کمونیست شد. ایدئولوژی بصری رژیم با روی کار آمدن جوزف استالین کاملاً دگرگون شد. زیباییشناسی آوانگارد اکنون به طور جدی توسط دولت سرکوب شده بود. رودچنکو و همسرش خوش شانس بودند که در پاکسازیهای بزرگ استالین که در اتحاد جماهیر شوروی جریان داشت هلاک نشدند چرا که دولت افراد بسیاری را که در زمان انقلاب بلشویکی به برجستگی رسیده بودند، نابود کرد.
با تبدیل شدن رئالیسم اجتماعی به هنر رسمی ایالات متحده، نقاشیهای رودچنکو آشکارا توسط مقامات به دلیل اصطلاح “فرمالیسم” محکوم شدند.
بدین ترتیب وی به سمت عکاسی خبری روی آورد و عکاسی را به عنوان ابزاری برای تفسیر جامعه استفاده کرد و نگاه انتقادی خود را از نابرابری زندگی ایده آل و زندگی در شوروی با عکس بیان کرد. عکسهای او در تضاد با رئالیسم سوسیالیستی است. تصاویر عکاسی وی با به تصویر کشیدن رژههای پرزرق و برق، شرکتهای بزرگ صنعتی و تحولات قاطع کشاورزی، دوران استالینیسم را به نمایش میگذارد.
در دهه ۱۹۴۰، او به نقاشی بازگشت، تعدادی از ترکیبات قدرتمند اکسپرسیونیست انتزاعی را اجرا کرد. با این حال، این آثار هرگز توسط معاصران وی دیده نشد.
رودچنکو کار خود را به عنوان عکاس در طول سالهای حکومت استالین، تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۶ ادامه داد.
میراث الکساندر رودچنکو
به عنوان یک چهره اصلی جنبش مدرنیسم روسیه، هنر الکساندر رودچنکو به تعریف سه ژانر تصویری کلیدی مدرنیسم کمک کرد: نقاشی، عکاسی و طراحی گرافیکی.
در نقاشیهای خود، این هنرمند در ادامه واژگان اساسی یک ترکیب انتزاعی را مورد کاوش و گسترش قرار داد. مجموعه نقاشیهای انتزاعی ناب او صرفاً بر هنرمندانی چون آد راینهارت و مینیمالیستهای دهه ۱۹۶۰ تأثیرگذار بود. در زمینه عکاسی، وی پارادایمهای کاملاً بیسابقهای را بنا نهاد که از بسیاری جهات هنوز هم مفهوم کلی هنر مدرن عکاسی را تعریف میکنند. مشارکت رودچنکو با آرمان بولشویکی باعث ترقی بیشتر هنر او در حلقههای چپ آوانگارد آمریکا شد.
مهسا مطیع/ عضو هیئت تحریریه کانون عکس اصفهان