به بهانه حضور لیلی گلستان در کانون عکس اصفهان

به بهانه حضور لیلی گلستان در کانون عکس اصفهان

به بهانه حضور لیلی گلستان در کانون عکس اصفهان کانون عکس اصفهان
خودتان باشید
حسین نوری /کارگروه خبر کانون عکس اصفهان
بهتر است از میانه راه شروع کنیم. و بهتر از آن این است که از حالت گزارش نویسی برای چنین برنامه‌ای خارج شویم.
« لیلی گلستان» انسانی  بود که شایسته سپاس بود. هم به خاطر متانت فوق العاده ای که داشت و هم پشتکار و صبوری فراوانش که چاشنی سخت گیری دقیق و اصولی‌اش شده بود. او در خانواده‌ای هنری بزرگ شده بود و تقدیر او را از دوره کودکی به جمع هنرمندان معاصر رسانده بود. از ملاقات با هنرمندان متعدد تا راه اندازی مکانی بسیاری ناب برای ارائه.و البته  برای رسیدگی به جوانان ما.
برنامه با همراهی  علیرضا  ارواحی (پژوهشگر هنر) به عنوان مجری یا شخصی که در کنار لیلی گلستان  صحبت می‌کرد آغاز شد. ارواحی در ابتدا اتعریف کلی‌ از این هنرمند  ارائه داد و بعد از آن میکروفن را در اختیار لیلی گلستان قرار گرفته  شد. گلستان  از زندگی چند ساله‌اش شروع کرد و از خاطراتش گفت. از جریان‌های هنری درون خانواده‌شان تا سفرها و کافه‌ها. چیزی که خیلی جلب توجه می‌کرد برخورد مناسب و حرفه‌ای این هنرمند  با این موضوع بود. اظهار داشتن این نکته که اول از همه شانس وجود چنین خانواده‌ای راه را برایشان هموارتر کرده کار هر شخصی نیست. نظر انداختن به گذشته برایش دلنشین و همراه با لبخند بود. به همین منوال از لا به لای صحبت‌ها موضوع گفت و گویی از جانب علیرضا  ارواحی مطرح می‌شد و گلستان  با کمال میل و به صورت کامل توضیح می‌داد.از اولین ترجمه کتابشان که هم دوره جنگ بود با نام «زندگی، جنگ و دیگر هیچ »اثر  اوریانا فالاچی تا مشهور شدن ناگهانی توسط روزنامه‌ها و شرکت در تلویزیون. ترجمه‌هایی که بعد از آن بیشتر شد و  باعث شده بود او محبوب‌تر و مشهورتر شود. و یاد خاطره‌ای از پدرشان که باعث یک شادی ماندگار شده بود. این که اتفاقی دو دانشجو ابراهیم گلستان را نشان داده‌اند و گفته‌اند ایشان پدر لیلی گلستان است.
اما چیزی که بسیار زیاد مشهود بود تلاش بی وقفه او در عرصه فرهنگ و هنر بود. در مجموع این جلسه همه‌ی اتفاقات با خاطره‌ای دلنشین مطرح می‌شد. داستان کتاب فروشی در پارکینگ خانه و مبدل شدن آن‌ها برای گرد هم آمدن نویسنده‌های معاصری چون دولت آبادی و شاعرانی چون احمد شاملو. و پس از آن رسیدن به دوران ممنوعیت‌های فراوان چاپ کتاب و خوابیدن بازار کسب و کار و روی آوردن به تأسیس مکانی با رویکردی تازه  از که گالری گلستان نام گرفت.
و این گالری  تا جایی ادامه پیدا کرد که گالری گلستان هر جمعه افتتاحیه نمایشگاهی را فراهم می‌کند و این موضوع که با این حجم کار تا سال ۹۸ وقت گالری را برای نمایشگاه پر کرده است. و بعد گفت‌وگویی که باعث ایدئولوژی اگلستان  درباره  هنر بود. این مترجم  اعتقاد داشت باید اثر هنری درون هر خانه‌ای باشد. و با اشاره به خاطره‌ای جالب از مردی که با سبد خرید خود داخل نمایشگاه آمده بود گفت که  بعد از گشت زنی روی یک تابلو ایستاده بود. و بعد فردای همان روز بازآمده و به همان تابلو خیره می شود. لیلی گلستان ضمن صحبت با آن مرد غریبه که حالا مجموعه‌دار هنری شده است، شرایطی را فراهم آورده بود که او،  آن تابلو را حتی با شرایطی اقساطی خرید کند. باید اقرار کرد که رفتار گلستان  در مواجهه با درآمدزایی گالری بسیار دل‌نشین و انسان دوستانه بود.
لیلی گلستان  بعدازآن از تجربه‌های متعدد برپایی گالری گروهی در شهرهای مختلف گفت و ایجاد شدن بستر مناسب برای عمومی تر شدن اثر هنری. از خیال‌پردازی در مورد قیمت‌ها دوری می‌کرد و به این نکته دقت داشت که هر کار هنری برای رسیدن به‌جای مناسبش (که همانا شاید دیوار یک‌خانه بود) باید شرایط خوبی داشته باشد. خاطره‌ای نیز از دوره‌ای که با موزه هنرهای معاصر کار می‌کرد بیان کرد که در نوع خود توجه برانگیز بود. داستان تابلو نان سنگگ که بعد از اتمام نمایشگاه خارجی باز به ایران آمده بود و موش‌ها نان سنگک تابلو را خورده بودند.
باید کمی هم از دید شخصی هر فرد گفت. لیلی گلستان به ما فهماند که خودمان بودن بهترین کار است. بارها با آثار متعددی مواجه شده بود که کپی استاد آن شخص یا به طرزی کاری غیرشخصی از آن شخص بود و باعث می‌شد از ناب بودن اثر کم کند. او با سادگی تمام در مورد این‌که درون یک اثر هنری باید کاری کرد که قبل از این انجام‌نشده توضیح داد.
برنامه این هفته کانون عکس اصفهان با تمام صحبت‌ها و استراحت کوتاه بین برنامه که مجال سخن گفتن از آن نبود به پایان رسید. و همه ما به‌رسم دیرین عکس یادگاری‌ای با این استاد عزیز ثبت کردیم.و البته لیلی گلستان آثارش را برایمان امضا کرد. و حال امیدوارم  عملی شدن تمام خواسته‌های این هنرمند نامی  در عرصه هنر روزی محقق گردد.
[vc_gallery type=”image_grid” images=”350207,350208,350209,350210,350211,350212,350213,350214,350215,350216,350217,350218,350219,350220,350221″ img_size=”200X200″ column_number=”5″ grayscale=”no” hover_icon=”none” images_space=”gallery_without_space”]