حسین نوری/تحریریه سایت کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان: پیش از هر چیز باید گفت حضور آیدین آغداشلو در اصفهان و بهویژه در کانون عکس؛ فرصت استثنایی و ویژهای را به ما داد. کسی که از دور او را میدیدیم و گمان نمیکردیم فاصله ما آنقدر نزدیک باشد. آغداشلو را ایمان شفیعا با متن زیبایی که آماده کرده بود به روی سن دعوت کرد. پس از تشویق فراوان حاضرین صحبتهای او آغاز شد. این هنرمند از یک داستان تاریخی صحبتهایش را شروع کرد. با این مضمون که در دوران قدیم فردی که خبر جنگ را میآورده را میکشتند و او دیگر نمیخواست خبر بدهد. و فکر میکرد رسالتش را در این مورد انجام داده است.
آغداشلو مرض مشخصی برای هنر (به شکلهای مختلف)، اقتصاد و فرهنگ قائل نبود و اعتقاد داشت تمام اینها به هم مربوط است و هیچکدام را نمیشود جدای از دیگری بررسی کرد. سپس در مورد نقش جریانات هنری و حراجها در پیشرفت هنرمند صحبت کرد. چیزی که به نظر او بهاشتباه ابزاری برای پیشرفت هنرمند شناخته میشود. زیرا حراجیها در اصل یک رویکرد اقتصادی درآمدزا دارند و فرصتی برای عرضه هنرمندان جوان و بدون نام نیست. و همین طو جریانات هنری که او را به هر سویی که میرود میبرند. پسازآن نیز با مثالی در مورد آقا لطف علی و نقاشیهایش (چون ایشان هرروز صبح از گل باغچه خودشان نقاشی میکردند و هرروز این کار را ادامه میدادند) گفت که چطور پیگیری و تداوم سبب شده است او هنرمند شود. به نظر او آقا لطف علی کاری را انجام میداد که فکر میکرد باید انجام شود. و رسالت خودش را نقاشی میدانست. همین موضوع برای خطاطی میرزا رضای کلهر نیز اتفاق افتاد. به نظر آغداشلو ما دچار یک مشکل هستیم. و همین باعث شده که هویت هنر خودمان را به دست نیاورده باشیم. ما بر سر چهارراه تاریخ با حیرانی عظیمی روبهرو هستیم. زیرا درگذر از دورههای مختلف و جریانات هنری متفاوت هنرمندان ما به هر سویی که آنها را میبرده؛رفتهاند و به دنبال هویت خودشان نبوده و نیستند. این مشکل در فرانسه پس از انقلاب کبیر نسبتا رفع شده ولی برای ما هنوز نه. او با فروتنی تمام از گذر عمر خویش گفت و خودش را بهعنوان فردی که بههرحال داخل این جریانات حضورداشته است و عمر دراز بیهودهای داشته به ما معرفی کرد. استاد، هنر معاصر ایران را دنبالهرو بادکنک هنر جهان دانست و نقش هویت را در آثار هنری معاصر ایران کمرنگ و به نظر او این موضوع مشکلی بود که گریبان هنرمندان ما را گرفته است. سپس با طرح موضوعی به ادامهها صحبتها پرداخت: آیا مشکل از جانب هنرهای تجسمی ماست؟
ایشان خرد را مانع جواب صریح و کوتاه به این سؤال دانست ولی باور داشت که با تحقیق و مطالعه میشود به نتیجهای نسبتاً درست دستیافت. او ادامه سؤال را بااینکه آیا ابزار ارتباط با مخاطب از هنر معاصر ما گرفتهشده است یا خیر به ادامه صحبتها پرداخت و سعی داشت به اصل موضوع با مثالی از توصیف نقاشیهای کمالالدین بهزاد که توسط شاعران سروده شده بود (برفرض مثال آنقدر نقاشیها واقعی بودند که اگر پرندهای درون کادر بود حس میکردیم با بشکن زدن ما میپرد). و در ادامه این موضوع را وظیفه هنر ما نمیدانست. هنر معاصر ما شاید در آرزوی نقاشیهای بهزاد باشد و برای همین میخواهد اثبات کند توان کشیدن پرتره. پرسپکتیو و … نیز هستم. این موضوع جالبی برای نقادان ماست ولی آیا ما بلد بودیم و انجام ندادیم یا چون بلد نبودیم گفتیم که نیاز به انجام دادن ندارد؟ و همه اینها باعث می شود تصور ما در مورد نقاشی بهواقع گرایی سوق پیدا کند. و همچنان جست و جو در مورد هویت و فرهنگ ادامهدار است. هویت جعل یا تکرار از روی تاریخ نیست. هویت نشانه معنای تحرک در طول تاریخ است. و برای همین هویت حالای ما بتهجقهها یا پرترهها و … نیست که در زمان پیش از ما نقاشی شده است. ما نباید برای هویت بخشیدن به عصر حاضر از روی تاریخ جعل کنیم. هویت معاصر ایران هویت تکتک ماست. هویت ضد و نقیص ما. ما بهواسطه جریانات بر روی سیلابی هستیم که تنها تکیهگاه ما تکه سنگی است که باید حفظ شود. و صداقت باعث این شده هویت ایرانی برای من همین ضد و نقیص بودن تعریف شود.
آیدین آغداشلو پسازاین به دو نوع رویکرد در مورد حال حاضر سخن گفت. رویکرد اولی همان جعل هویت از قدیم و رویکرد دوم عیان کردن مشکلات بود. عیان کردن یک موضوع با جعل کردن تفاوت زیادی دارد و این رویکرد را دلیل موفقیت چشمگیر نقاشی چین دانست. منتها در مقابل، نقاشان ایرانی را (با مثالی از دوستی که مدام چهرهی مرلین مونرو را میکشید) با عیان سازی جامعه غرب تعریف کرد. به این دلیل که مونرو یا هر نشانهای از مصرفگرایی جامعه مربوط به آمریکاست. کشور ما کشور مصرفگرایی نبوده نیست. و ما عادت به دور انداختن چیزی را نداریم. و پاپ آرت مربوط به جامعه ما نیست. و آیا این هویت تاریخی ماست؟
آیدین آغداشلو پسازاین با ذکر این نکته که هضم کردن تمامی هنرهای معاصر مربوط به ایران برای او کار پیچیده است جهتگیری حرفهایش را بیشتر در مورد نقاشی تعریف کرد. و دلیل هضم نشدن را هم اصرار به حیرانی در ذات هنر ما دانست. او پس از آن گفت که بهعنوان معلم سعی کرده است هنرجوهایش را اسیر جهتگیری خودش یا جریان خاصی قرار ندهد و آنها را شبیه به بچهای تعریف کرد که به سمت حوض آبی میرود و فریاد از جانب بزرگتر یا راهنما از دور کافی نیست. و باید مسئولین نیز به کمک هنرجوها بیایند. و سعی کنند به سؤالات آنها جواب درست داده و باعث حضور در جریانات مختلف هنری برای یک هنرمند نشوند.
او پسازاین به موضوع رونمایی هنر معاصر ما در جهان پرداخت و با ذکر سؤالی که آیا به حد کافی برای این کار قوی هست؟ و آیا هویت تاریخی ما درون کارهایمان پیداست؟. آغداشلو کمبود نویسنده و منتقد را مشکل هنر معاصر دانست و توضیح داد که ما بهطور ذاتی توان نمایش اشتباه را برای شخصی نخواهیم داشت. و برای همین منتقدان ما نقدهایی چاپلوسانه یا موضعگیری مینویسند و هنرمندان جوان عرصهای برای نمایش ندارند. او دوران حال حاضر را دوران زوال سلیقه فاخر گذشته ایران دانست. چون نقاشان ایرانی درگذشته از ترکیب چند فرهنگ (اژدها از چین، صورتها از دوران رنسانس و ….) باعث خلق کارهای خیلی فاخری شدهاند.
آغداشلو برخلاف صحبتهای پیشینش خبرهای ناگواری برای ما آورد ولی این نوید را که وضعیت ناامیدکننده نیست به ما داد. او از هنرمندان جوانی گفت که عرصهای برای معرفی و شناخت نداشته ولی بسیار قوی درحال کار کردن هستند. چراکه ما بدسلیقه شدهایم و در مورد کسی که مشکلات ما را به ما گوشزد کند دید منفی خواهیم داشت. او مهمترین نیاز را حمایت از این نوع هنرمندان دانست.
در انتهای برنامه مراسم تقدیر و تشکر از استاد آیدین آغداشلو توسط حاضرین انجام شد و پسازآن آیین رونمایی از اولین فصلنامه هنری کانون عکس اصفهان بانام کادر به وقوع پیوست.