مالکیت و عکاسی
حسین نوری /گروه تحریریه سایت کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان:
تصور کنید ده سال پیش زندگی میکردید.سایتهای معتبر و غیر معتبری برای ملاک سنجی تصاویر شما وجود و استعداد شما ربط مستقیمی به محبوبیت خودتان داشت.اکثر افرادی که در فضای مجازی شبیه فیسبوک یا سایتهای خارجی فعالیت عکاسی خود را بروز میدادند دچار چنین اتفاقی شدهاند.ما درحال حاضر در این نوشتار به جمعبندی نوع رفتار، بیشتر از اشخاص خاص توجه خواهیم کرد.و باید گفت که عکاسی به نسبت هر دوره زمانی مخاطب،فاعل و موضوعات فراگیری داشته است.اگر کمی جامعتر به موضوع نگاه کنیم عکاسی در کشور ما با هر بازه ی زمانی واکنشهایی فراگیر داشته است.
ده سال پیش یک عکاس منظره،عکاس خیلی خوبی بود.ما همانند حال با حجم عظیمی از عکسها روبهرو بودیم که توسط اشخاصی پسندیده میشد.شاید بیشترین ضربه به کمرنگ شدن عکاسی منظره یا طبیعت را مخاطبان فرد به جامعهی عکاسان زده باشند.و بهتر است ما از گذشته زیاد حرف نزنیم.تب عکاسی سلفی نیز همچنان به راه خود ادامه خواهد داد و جمع بیشتری از آدم ها را در بر خواهد گرفت مالکیت مکان یا زمان توسط شخصی که دوربین یا گوشی همراه خود را ابزاری برای ثبت کردن آن لحظه به کار میبرد.
داستان عکاسی معاصر ما (که همانند دورههای پیشین موجی فراگیر به همراه دارد) بحث مالکیت خواهد بود.
درحال حاضر اینستاگرام بزرگترین فضا برای ارائه عکسها با تیراژ بالاست.هرکدام از ما حکم مخاطبی راداریم که با چشمهایی کم سو تمام تصاویر را ورق می زند و شاید تنها توجهی چندثانیهای را به تصویری ببخشد.همزمانی اینستاگرام و سلفی گرفتنهای زیاد باعث شده ما به فضای شخصی خودمان توجه بیشتری جلب کنیم.ما خودمان را در نقش یک عکاس درون میدانی خواهیم دید که قرار است تملک داشتن را به زنجیر بکشد.منتها تصوری که ما از نبرد داریم همواره دچار خطا و اشتباه است.چیزی که بین ما و تملک نسبت به یک مکان یا زمان رخ خواهد داد تعهدی است که تنها از بیرون گود شکل جنگ را به خود گرفته است.مالکیت و حس ثبت کردن آن فضا برای خودمان (چه با ابزار خودنگاری و چه توسط کادرها یا المانهای شخصی) به مرحلهای رسیده که ثبت خود عکس دارای اهمیت کمتری میشود.ما میخواهیم خودمان را به تملک خودمان دربیاوریم.عکسها ثبت لحظاتی است که میگذرد.ما درون عکسهایی که در فضایی شبیه به اینستاگرام میبینیم توسط هر چیزی برای باورپذیر بودن خودمان تلاش میکنیم.کوشش ما همواره ناخودآگاه خواهد بود و بررسی دوران عکاسی توسط هر شخصی بهجز خیالپردازی و تحقیق زیاد میسر نخواهد شد.برای همین به مالکیت درآوردن خودمان (و صحبت کردن از طریق عکسها) امری ناخودآگاه و غیرقابلباور یا حتی روانشناسانه تلقی خواهد شد.
پس ما برای چه چیزی عکس میگیریم؟ برای ثبت لحظهها؟لحظهها،همواره باوجود فرد همراه خواهد بود.و در کنار این پرسش باید سؤال دیگری نیز مطرح شود.چه شخصی ازنظر ما عکاس بهتری است؟ اگر کسی است که روند یکپارچهای داشته و تصاویرش حاوی المانهایی شخصی یا با فضایی متفاوت است.پس هرکسی بیشتر به تملک خود درآمده باشد عکاس بهتری است؟آیا همین دیدگاه در دورههای بعدی عکاسی هنوز قابل استناد است؟