همه ما هنرمند معاصریم

همه ما هنرمند معاصریم

همه ما هنرمند معاصریم کانون عکس اصفهان

به بهانه حضور استاد نعمت اللهی در کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان

 

حسین نوری/گروه تحریریه کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان:

پیش از هر چیزی در مورد این نشست باید گفت مسئولیت گزارش نوشتن در مورد چنین جلسه‌ای بسیار سنگین است.کانون عکس شاهد یکی از بهترین جلسات آموزشی خود بود.آن‌هم با حضور هنرمندی که از تیتر معاصر بودن برای احساس راحتی در هنر خویش جاخالی می‌کرد.صحبت کردن از نعمت اللهی با آن‌همه حرف زیبا و تلخ توأمانش کار پیچیده و سختی است.برای همین بهتر است بر اساس صحبت‌های استاد  جلو برویم و آن را ثبت کنیم.صحبت‌ها و نظر دادن‌های که با فروتنی‌ وصف ناپذیری انجام می‌شد و لقب استاد را برای ایشان چند برابر می‌کرد.

ابتدای برنامه فیلم مستندی با عنوان« عاشقی بود که صبحگاه دیر به مسافرخانه آمده بود»،  همراه بود.مستندی که خبر از  توانمندی مجتبی اسپنانی می داد.کسی که به نظر برای هر چه‌بهتر شدن این برنامه نیاز بود و حتی پخش شدن تصاویری که خلق کرده بود نیمی از صحبت موردنیاز ما را می‌زد.پیش از رسیدن به خود نعمت اللهی باید از تصاویر گفت.از ذوق تصویرگری استاد که به زیبایی هر چه تمام‌تر واقعیت را برای ما نشان می‌داد.تصاویر او ما را مستلزم توجه فراوان می‌کرد و کادرها تماماً به یک مجسمه‌ساز نزدیک بود.و به خاطر همین نوع ساخت بود که حتی زمان نمایش آن از ذهن گذشته است.ترجیح می‌دهم به تصاویر فیلم فکر کنم و در مورد هنر صحبت کنم.در مورد بازتاب شعله‌ای برافروخته در عینک نعمت اللهی یا تشخیص دادن به مجسمه‌ها از طریق نور.ترجیح می‌دهم بیش از هر چیز به بازی دست‌های یک مجسمه‌ساز درون یک مستند کوتاه فکر کنم و شما را با خیال تصاویر که ازلحاظ کادر/نوع نگاه یا نور به حد عالی رسیده بودند تنها بگذارم.دوست دارم به شما بگویم از قالب گزارش خشک برای یک جلسه بیرون بیایید و کمی خیال‌پردازی کنید.خیال حرکت دست‌هایی که از زبرترین چیزها، نرم‌ترین احساسات را می‌سازد.بدون شک دیدن تصاویر اسپنانی نیاز به فرصتی دوباره می‌خواهد.چیزی که ما مجالش را نداشتیم.

پس از اتمام نمایش فیلم (که مدت‌زمان گذرش بسیار نامحسوس بود) اسپنانی از مرتضی نعمت اللهی دعوت کرد که به روی سن بیاید و با همراهی هم‌ در  مورد هنر معاصر صحبت کنند.چیزی که حالا تب داغش به تن هنرمندان ما نشسته.چیزی که به عقیده نعمت اللهی دچار مخلوط شدن با مسائل روز و تاریخ‌مصرف دار گشته و هنرمند را به یک مارکت تبدیل می‌کند.مرتضی
نعمت اللهی باور داشت که هنر ما نباید دچار تاریخ‌مصرف شود.مسائل روز مثل انتخابات یا اسیدپاشی و غیره و غیره نباید قاطی خیال‌پردازی ما شود.او برای ما تقابل معاصر بودن و پیدا نبودن عمق اثر را تعریف کرد و می‌گفت هنر معاصر ما دارای یک هسته بیرونی یا ظاهر است که به‌تنهایی می‌تواند دغدغه نبودن عمق را برای هنرمند ایفا کند.او از رویکرد احساسی نسبت به خاطرات دوری می‌کرد و می‌گفت که دچار خیال‌پردازی‌های خویش است که با نوستالژی نسبت به آینده مخلوط شده.ترجیح می‌داد به سال‌های دور نگاه کند و خودش را از مسائل روز جدا کند هرچقدر هم  که متهم به بی‌خاصیتی و یا سلب مسئولیت شود.

«هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده‌ای؟ »، این شروع صحبت استاد مرتضی نعمت اللهی نسبت به سؤال یکی از افراد داخل سالن بود.سؤالی که اشاره به صحبت در مورد دورترین و غریب‌ترین جا که به ایران نسبت داده شد و درون مستند بود.او از سال ۱۳۵۹ که از ایران رفته بود و به نظر خودش مدت ده سال کافی بود تا نسبت به‌جایی که تغییرات زیادی در آن انجام‌شده و متفاوت بوده احساس غربت کند.این احساس نسبت به تغییرات شهر اصفهان نیز بود.و به نظرش مجسمه‌سازی در ایران سال‌ها بود که تعطیل‌شده بود و از سال ۷۰ هنرهای مجسمی دوباره داشت شکل می‌گرفت.غربت چیزی برای او بود که ما با آن زندگی می‌کنیم.همین‌قدر که نتوانیم با زمانه خود احساس هم‌دوره‌ای بکنیم غریبیم.

پس‌ازآن ما با سؤالی از مجتبی اسپنانی روبه‌رو شدیم که به‌طور مختصر می‌خواست نظر استاد را در مورد شکل فعلی هنر معاصر و همین‌طور مؤلفه دیجیتال شدن و جدی شدنش درون هنر عکاسی یا بقیه هنرها بداند.

«تعریفی که از تمدن داریم یا حداقل تعریفی که من می‌شناسم.تمدن روی دوپایه استوار است.یکی فرهنگ و  یکی تکنولوژی.تکنولوژی اجتناب‌ناپذیر است.ولی یک‌چیز که هنوز تغییر نکرده دیجیتال نشدن فکر ماست.ما هنوز از دوره مکانیکی هستیم و مکانیکی فکر می‌کنیم.دیجیتال بودن یک ابزار است و نه خود تعریف.و مسئله‌ای که هست باوجود همه این‌ها این‌که هنر حالا (چه عکاسی چه ادبیات و … ) از دهه‌ی هفتاد به وجود آمده ولی آیا هنوز کاربرد دارد؟ولی اگر هنوز کاربرد دارد پس هنوز به‌روز است و تا وقتی به‌روز است پس هنوز زنده است.مسئله تاریخ‌مصرف است.تاریخ‌مصرف به ما می‌فهماند که چقدر اثر هنری دارای حیات است.تاریخ‌مصرف را عمق تفکر تعیین خواهد کرد.که نسبت به هنر است.و برای همین شاید روزمرگی

[vc_gallery type=”image_grid” images=”350414,350415,350416,350417,350418,350419,350420,350421,350422,350423,350424,350425″ img_size=”200×200″ column_number=”4″ grayscale=”no” hover_icon=”none” images_space=”gallery_without_space”]