چاپلین فیلم‌نامه‌هایش را عکاسی می‌کرد

چاپلین فیلم‌نامه‌هایش را عکاسی می‌کرد

چاپلین فیلم‌نامه‌هایش را عکاسی می‌کرد کانون عکس اصفهان

علی رفیعی وردنجانی/گروه تحریریه کانون عکس سینمای جوانان اصفهان: در همه آثار سینمایی جهان اصلی‌ترین و تأثیرگذارترین سوژه تصویربرداری دکوپاژ مناسب و استفاده درست از اکسسوار صحنه است. اما در سینمای چاپلین دکوپاژ به‌گونه‌ای شکل می‌گیرد که در هر فریم سوژه‌ای برای روایت باشد و این اعجاز سینمای کمدی – کلاسیک و رمانتیک است. ازآنجایی‌که عکس برای به تصویر کشیدن درست و جهت مند روایت به ایجاد مفهوم و معنا نیاز دارد. باید به این نکته در مورد چاپلین اعتراف کرد که چاپلین فیلم‌نامه‌هایش را عکاسی می‌کرد و هر تصویر را متناسب با موقعیت جغرافیایی قصه به ثبت می‌رساند. از همین رو نوع نگاه چاپلین به استفاده از ابزار عکاسی و تصویربرداری در سینمای کلاسیک بسیار جذاب و همواره محلی برای مناقشه عکاسان در سینما بوده است.

*شعر در قالب تصویر

همه تصاویری که چاپلین با تکنولوژی‌های پیش‌پاافتاده زمان خود به ثبت می‌رساند یک هارمونی و موتیف هرمنوتیک گونه را به دوش می‌کشید از همین جهت باید به چگونگی شکل گرفتن این پدیده در سینمای چاپلین اشاره‌کنیم. ابتدا باید این نکته را همواره به یاد داشته باشیم که چاپلین قبل از این‌که یک فیلم‌ساز باشد یک موسیقی دان و یک معلم هنر است و از هرکسی بهتر و بیشتر ساختار هنر را می‌داند. به همین جهت است که در تصاویری که چاپلین از خود باقی گذاشته می‌توان هر فریم را یک نمونه عکاسی در سبک‌های متنوع به شمار آورد. به‌عنوان‌مثال اگر از شما بپرسند که کدام‌یک از صحنه‌های فیلم «روشنایی‌های شهر» را به یاد می‌آورید به‌راحتی می‌توانید چندین نمونه آن را بازگو کنید و این پدیده گویای اآن است که فیلم‌ساز تصویر را می‌شناسد و با دوربین دوست است. البته که در سینمای جهان هیچ اسطوره‌ای همانند چاپلین پیدا نخواهد شد اما تنها عاملی که می‌تواند به درک زیبایی‌شناسی عکاسی در گونه‌های مختلف به علاقه‌مندان در این رشته کمک کند دیدن چندباره آثار به‌جای مانده از این هنرمند است. نکته جالبی که باید به آن اشاره کرد در فیلم «عصر مدرن» چاپلین تصویر را با تلفیق تخیل، مدرنیته و شعر به نمایش می‌گذارد این سه اُبژه فکری هرکدام به‌گونه‌ای برای خود می‌توانند گویای اندیشه‌ای عامیانه و درعین‌حال پیش‌گویانه باشد. عجیب‌ترین نکته‌ای که درباره روند فیلم‌سازی چارلی چاپلین در سینما وجود دارد این است که او درباره فیلم‌نامه‌ها و قصه‌هایی که قرار بود بسازد برای هیچ تهیه‌کننده‌ای توضیح نمی‌داد و عملاً فیلم‌نامه‌ای را از پیش نوشته در دست نداشت بلکه از همان زمان به «استوری برد» زدن و تصویرسازی ذهنی خود را عادت داده بود. یک هنرمند چندبعدی که می‌تواند نماهای به‌جای مانده از آن، سوژه‌ای برای نقاشی و عکاسی دوباره و درس‌هایی برای فیلم‌سازی باشد. از همین رو شعر در تکت تک فریم‌ها دیده می‌شود همچنان که داستان به سبک فانتزی در حال روایت است سکوت می‌تواند یک پرفورمنس عاشقانه را برای مخاطب به نمایش بگذارد.

*دیکتاتور بزرگ

چارلی چاپلین را باید دیکتاتور بزرگ سینما دانست چراکه پس از او هیچ فیلمی و هیچ فیلم‌سازی توانایی ساخت چنین آثار جاودانه‌ای را نداشته و نخواهد داشت. او هرگز تکرار نخواهد شد چراکه می‌دانست از تصویر چه می‌خواهد و آدم‌ها را چه چیز سرگرم می‌کند. تنها کنشی که چاپلین را مورد آزار قرار می‌داد نبود نگاه خاص به سینمای او بود. نگاهی که بعدها باعث شد او دریکی از سخنرانی‌هایش بگوید: «خیلی تلاش کردم مردم بفهمند اما آن‌ها فقط خندیدند.» این جمله همه دردی که یک فیلم‌ساز از خلقتی که به وجود آورده است را می‌رساند. اگر می‌خواهید یک عکاس خوب شوید باید ابتدا چارلی چاپلین را بشناسید و بعد به تماشای آثار هیچکاک و برگمان و دیگربزرگان  سینما بنشینید. تماشای فیلم به بروز خلاقیت در عکاسی بسیار کمک می‌کند و سوژه یابی را به عکاس آموزش می‌دهد.