گِله مندیم

گِله مندیم

گِله مندیم کانون عکس اصفهان

گِله مندیم
حسین نوری/ کارگروه خبر کانون عکس اصفهان
داستان سرایی برای قرار عکاسانه ما مجالی پیدا نمی کند.زیرا درون داستان باید همه چیز را بیان کرد.قسمتی از واقعه آذرین.کنار ساحل که سی نما داشت رخ داده بود.ما به شدت برای بیان جرات واقعی خود با بی اعتباری دوربین هایمان و قوانین پایبندیم.احتیاط برای چیزی که پایان یافتنش را شیرین تر می بینیم.خیال می کنیم باد و باران و
آذرین گون خیابان ها و تلالو خورشید به ساعت واقعه بی ارتباط است.برای برنامه عکاسی پیش رو هواشناسی را چک می کنیم.صبح دیرتر از معمول دور هم جمع
می شویم و حتی با وجود ایده های ناب خود به ایده های فرسوده و تکرار شده دیگران رجوع می کنیم.از آفتاب و باد و باران به خاطر ظاهر شدنشان گله مندیم و ابزار را درست ساعتی که به بی مقداری شان می رسند عزیز می داریم.
پیش در آمد بالا تنها بابت نقد نوع دیدگاه ما نسبت به عکاسی بود.مثل جمعه های پیشین این هفته نیز گرد هم آمدیم.محل قرارمان میدان انقلاب رو به روی سینما ساحل بود.به طور تقریب ۳۰ نفر از دوستان به همراهی یاسر عرب حضور داشتند.قرار بر این شد که تا ساعت یازده کنار شهرداری واقع در دروازه دولت(میدان امام حسین) باشیم.به دلیل بسته بودن چهارباغ و تردد نداشتن تاکسی ها سوژه زیادی پیش رویمان نبود.ولی در کنار حصارهای مربوط به حفاری مترو تاکسی ها با رنگ زردشان خودنمایی
می کردند.عکس یادگاری ثبت کردیم و به ابتدای خیابان طیب قدم گذاشتیم تا سوار وسیله نقلیه عمومی شویم و به سمت دروازه تهران و یا همان میدان جمهوری برویم.لوکیشن بی نظیری رو به روی ما بود.در هر سمت میدان تاکسی ها و تلالو خورشید پاییزی و رنگ آسمان ابری حضور داشت.عکاسان مشغول عکاسی شده بودند و قرار بود ساعت ۱۲ به سمت دروازه شیراز حرکت کنیم.گرد هم آمدیم باز و قبل از راهی شدن از صحبت های یاسر عرب استفاده کردیم.درباره سوژه و ایده پردازی صحبت شد و امکان ایده های ناب و کپی نشده فراهم شد.یاسر سعی کرد با صحبت ها به اهمیت موضوع و خروج از دید کلیشه ما کمک کند.به نگاه شخصی خود ما رجوع کرد و از غلبه رنگ بر ما گفت.
پس از آن وقتی به دروازه شیراز رسیده بودیم باد و مقداری باران از ما پذیرایی کردند. در آن هوای مطلوب پاییزی دست به دوربین شده بودیم.سی دقیقه زمان برای چنین مکانی در نظر گرفته شده بود و راس ساعت ۱۳ با اتوبوس به سمت میدان انقلاب راه افتادیم.