فرانک کاشی/گروه تحریریه سایت کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان:مهرداد افسری، عکاس، مستندساز و ویدیو آرتیستی که در سطح جهان مطرح است؛چهارشنبه هفته گذشته کارگاهی را برای بچههای کانون عکس اصفهان برگزار کرد.آنچه در ادامه میآید چکیدهای از این کارگاه تأثیرگذار است؛
***هنر پستمدرنیسم یا معاصر با سه مؤلفه محیطزیست، سیاست و جنسیت در ارتباط است.
***به تعداد مخاطبها معنا و تعبیر وجود دارد.
***در هنر معاصر زبان تأثیر ویژهای دارد.
***زبان واسط بین ما و جهان است.
***اگر زبان را از ما بگیرند ما قدرت تفکر نداریم.
***نظام نشانهای، زبان ما را به زبان نشانهای عکس میرساند.
***زبان ما را به تعبیرهای مختلف از یک کلمه میرساند اما عکس بهمراتب تأثیر والاتری دارد چراکه مؤلفه واقعی بودن در آن وجود دارد.
***هر چیزی که در جهان باشد و نور را بازتاب دهد میتواند عکاسی شود.
***عکاسی وجههای مختلفی در هنر معاصر دارد:
– وجه عمومی(کنش عمومی عکاسی)
– کاربردی (پزشکی، مد، صنعتی، رادیولوژی)
– منش کمکرسانی.
– فرهنگی و اجتماعی
***مهمترین ژانر، مستند است.
***وجه هنری عکاسی:عکس خود را در خدمت هنر قرار دهد.خود را در حوزه اندیشه قرار دهد (کارکرد حمل اندیشه را دارد)
مثال:کودک جنگزده، کودک سوری کنار آب
***پستمدرنیسم یک نوع ارجاع به قبل از مدرنیسم است که مرکزگریز است و بهشدت خود را رها میداند.
***هنرمند آزاد است تا در راستای نیت خود هر کاری که میخواهد انجام دهد.
***هیچچیز قطعی در جهان ندارد.
***نگرش ما نسبت به جهان همواره تغییر میکند.
***مؤلف دیگر وجود ندارد زیرا بهمحض اینکه اثر را خلق کرد میمیرد و برای همین است که هنر را خلق میکند.
***برای هنرمند بودن باید ایدئولوژی داشت.
***یکی از مؤلفههای عکاسی هنری شک (واقعیتی که ما میبینیم مطلق نیست) است.
***عکاسی هنری در شکل نیست بلکه در ماهیت است بهعنوانمثال عکاسی فاین آرت.
***امروزه در سیطره عکس به سر میبریم و در جهان عکسها و تصاویر احاطهشدهایم.
***آنچه در جهان است، قابلیتی دارد. ما با عکس قابلیت آن را گرفته و به تصویری دوبعدی تبدیل میکنیم.
***باید نظام زبان را بشناسیم (زبان یک نظام قراردادی است/ مثال انزوا را با یک انسانی که چهارزانو در گوشهی اتاق نشسته نمایش دادند.)
***بزرگترین اشتباه در حوزه عکاسی برخورد از جنس قراردادی زبان است.
***عکاسی یک هنر تجسمی است.
***عکاسی یک حوزه بینابینی است از کل رشتهها سرچشمه میگیرد و در هرکدام وارد میشود.
***یک عکاس مستند هیچگاه به جایگاه مطلوب نمیرسد چون از واقعیت عکس گرفته ما باید ایدهای فردی داشته باشیم که خاص خودمان باشد.
***ما سه برابر آنچه عکس میگیریم باید مطالعه کنیم.
***بیش از عکس گرفتن باید اندیشه کرد.
***ایده محور بودن، یکی از مهمترین مؤلفههای عکاسی معاصر است.
***در عکاسی معاصر تک عکس معنا ندارد و عکسها باید در قالب مجموعه ارائه شود.
***اعتبار عکاسی به خاطر ذهنیت پشت دوربین است.
***واقعیت جلوی دوربین یک ابزار و وسیله مثل خود دوربین است که بهواسطهی اندیشه معنا مییابد.
***در هنر الگویی وجود ندارد.
***هنر یک کنش است که باید بر پایهی فردیت باشد و خودمان باید الگو بسازیم.
***ابزار هیچ اهمیتی ندارد و آنچه اهمیت دارد ایده است.
***فرم ابتدا به ساکن مهم بود ولی در هنر معاصر تکنیک و ابزار اهمیتی ندارد.
***هر چه دانش ما چه ازنظر ماهوی و چه تکنیکی بالاتر باشد بهتر میتوان ایده را به تصویر کشید.
***هنر یک اتفاق کاملاً رها است.
***عکس واقعیت نیست و متعلق به گذشته است و امکان تکرار ندارد ولی جالب بودن آن این است که تصویر گذشته را به حال
میآورد و تا آینده ادامه میدهد.
***عکس مصداق هست بودن است.
***عکاسی بازنمودی از واقعیت است و بازنمایی میشود و واقعیت این جهانی را نشان میدهد.
***وقتی در دنیای عکاسی تعمق میکنیم یکی از نتایجی که حاصل میشود این است که سادگی در عکاسی باعث لذت میشود.
***عکاسی:وسیع و سهلالوصول و اندیشمند است.
***نیچه:هنر؛ والاترین کنشها است.
***با دانش و توانمندی کار خوب انجام دهیم و به دجله بیندازیم تا جاری شود و ماندگار.
***مطالعه باید جهانی باشد و به پدیدهها بهدقت بنگریم و اندیشه کنیم پیرامون آن(مطالعه فقط کتاب خواندن نیست!)