هانا هوش و ایدههایی برای جهان
هانا هوش یکی از زنان تأثیرگذار بر هنر سالهای آغازین قرن بیستم بود و به عنوان یکی از معدود زنان عصر دادائیسم بر زنان عصر خود نیز اثرات فراوانی باقی گذاشت. او که با لقب دختر دادائیستها شناخته میشد با ایدههایی آگاهانه در عصر خلاقانۀ آغاز فتومونتاژ به فعالیت هنری پرداخت. او با پیشنهادات صریح خود در حوزۀ جنسیت و زنانگی با استفاده از مدیوم عکس، بازنمایی چهرۀ زن در عصر مدرنیته را مورد انتقاد قرار میداد. هوش، نمونۀ بارز به کار گرفتن تکنیک و ابزار در خدمت ایده است. او در فتومونتاژهای خلاقانهاش دست به آغاز پروژهای میزند که سالها بعد توسط باربارا کروگر و سایر هنرمندان زن توسعه پیدا کرد. جملهنویسیهای کروگر بر روی عکسها را که قریب به ۴۰ سال به درازا کشیده است میتوان تحت تأثیر هانا هوش و آثارش دانست.
شاخصههای آثار هوش
هانا هوش یکی پیشگامان استفاده از منابع مختلف و متنوع برای ساختن ایدههای هنری بود و در یک فرایند خودآگاهانه به جمعآوری منابع بصری مختلف برای ساختن جهانی جدید میپرداخت. او نیز به تأسی از سایر هنرمندان دادائیست، با درهم آمیختن عناصر بیربط بصری به ارتباط جدید آنها در قابی جدید سامان میبخشید شیوهای که علاوه بر دادائیستها در سالهای بعد و همزمان با افول دادائیسم توسط سورئالیستها نیز تا حدودی مورد استفاده قرار گرفت. هوش، شبیه به یک هنرمند عصر پسامدرن به کار بازسازی جهان با استفاده از عناصر و اجزای غیرمرتبط و سرهم کردن آنها با استفاد از مدیوم عکس میپرداخت. هوش با استفاده از عناصر قابل شناسایی فرهنگ عامه و در یک ترکیب جدید آن را به هنری دست بالاتر که قابل فهم برای طبقۀ الیت جامعۀ اروپایی سالهای آغازین قرن بیستم بود ارتقا میبخشید. او یکی از دادائیستهایی بود که آگاهانه به دنبال توصیف جهان و تأثیرگذاری بر آن با رسانۀ عکس و با وسایل و مفاهیم متنوع بود. مفاهیمی که در کار هوش به زنانگی مفرط میل پیدا میکرد. هوش را از نشانههای میان آثارش میتوان یک نماد سیاسی برای آلمان عصر وایمار و قبل از آغاز رایش سوم دانست. او به شکل مستمر در آثارش جامعۀ در آستانۀ فروغلتیدن در دامان نازیسم را مورد انتقاد قرار میداد و به شکل ضمنی بسیاری از نشانگان زندگی مردمان آن عصر را به چالش میکشید. علاقۀ وافر هوش در به تصویر کشیدن زندگی اجتماعی زنان آلمانی، آثار او را دارای یک پیوستار منسجم میکند که در آن عکاس به دنبال جستجوی «زن مدرن» جهان را واکاوی میکند. او بر تغییر نقشهای جنسیتی و همچنین گفتمانهای سیاسی تأکید میکرد و همواره از این منظر آثار پیشرویی در فتومونتاژ خلق میکرد. او در برابر مصرفگرایی و همچنین تبدیل شدن زنان به ابژههایی جنسی شدیداً موضعگیری میکرد و همۀ این مفاهیم را در ابهام و رازآلودگی سبک کاریاش پنهان میکرد.
هوش با استفاده از هر آنچه که امکانپذیر بود از منسوجات تا کاغذهای روزنامههای باطله به بازسازی جهان زنانهای میپرداخت که در آن نوعی فمینیسم پیشگام قبل از آغاز موج دوم فمینیسم عصر دوبوار دیده میشد. در واقع کولاژهای قبل از دورۀ فتومونتاژ و همچنین آثار عصر فتومونتاژ هوش ساختن بیانیههایی فمینیستی با کاغذهای بریده و مچاله شده و پارچههایی دور ریختنی بود! او همواره با ذهنی آزمایشگر به دنبال ساختن جهان با پیشپاافتادهترین ابزار ممکن بود. او مانند دوستانش در جنبش دادائیسم معتقد بود که تکنولوژی و یکی از مظاهر آن یعنی ماشین میتواند تأثیرات مخربی بر جهان بگذارد بنابراین در آثار خود همواره بر مواجهۀ انتقادی با این پدیدههای قرن بیستمی تأکید داشت. اَشکال هندسی و محصولات مکانیکی و البته تعدادی شیء غیرقابل شناسایی که انسان را محصور کردهاند مشخصۀ تعدادی از آثار او هستند که با همان رویکرد انتقادی به محصولات مکانیکی عصر مدرن ساخته شدهاند.
هوش انقلابی در میانۀ انقلابها
عصر ظهور دادائیسم را باید یکی متلاطمترین دوران جهان در دوران معاصر دانست. فروپاشی امپراطوریهای بزرگ و ازلی تاریخ اروپا، جنگ ویرانگر جهانی اول و همچنین آماده شدن جهان برای ظهور ایدئولوژیهایی مانند نازیسم، کمونیسم و فاشیسم و خیز برداشتن برای جنگی بسیار هولناکتر و هراسناکتر، همه بر این آنارشیسم حاکم بر جهان صحه میگذارند. در آن دوران که هر لحظه آتش انقلاب در گوشهای از جهان برمیخاست دادائیستها با رویکردی رادیکال و انقلابی پا به عرصۀ جهان هنر گذاشتند و بر همۀ آنچه پیش از آن معانی و تعاریف هنر بود شوریدند. در میان این شورشیها هانا هوش زنی بود که حتی از مردان هم¬مسلکش نیز فراتر بود او زنی پیشرو بود که در عصری که زنان چندان مورد تأیید قرار نمیگرفتند در صف نخست یکی از شورشیترین جریانات هنری تاریخ ایستاد و به مسائل جنسی و برابری طلبی زنان جهان پرداخت. او بلندپروازانه و جسورانه به مصاف جهان رفت چه آن زمان که با بریدۀ روزنامهها کولاژ میساخت و چه آن زمان که با مونتاژ عکسها در کنار یکدیگر به کار ساختن بیانیههای سیاسی و اجتماعی مشغول بود. او با تلفیق نمادهای جنسیتی و همچنین نشانگان سیاسی در کارهایش جامعۀ محافظهکار و ضد زن آلمان در آن سالها را با پرسشهای بنیادین مواجه میکرد. او تصویر ایدهآلی که از زن اروپایی در آن سالها وجود داشت را درهم میشکست و بر روی ویرانههای آن زن جدیدی را نوید میداد که بعدها توسط فمینیستها بازخوانی و بازتعریف شد. هوش با چراغی در دست در برابر چهرهای که رسانهها از زن ارائه میدادند ایستاد و این حتی فراتر از حضور او به عنوان یکی از سردمداران جنبش هنری دادائیسم در قرن بیستم است.
هیئت تحریریه کانون عکس اصفهان/ پژمان نظرزاده آبکنار