به بهانه حضور آیدین آغداشلو در کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان
حکشده در تاریخ
حامد قصری /گروه تحریریه کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان: آیدین آغداشلو یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان ایران از ساعت ۳ بعدازظهر امروز میهمان کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان است. کاری که کانون عکس از مهرماه سال گذشته با دعوت از اساتید انجام داد، یادآور ۵ دهه قبل و بچههای جُنگ ادبی اصفهان است که با دعوت از بزرگانی چون احمد شاملو، جلال آل احمد….. به تاریخ هنر شهر اصفهان کمک و بهنوعی تاریخسازی کردند. اگر استاد امروز در سالن کتابخانه مرکزی اصفهان سکوت هم کند، حضورش جان دارد. جانی که از اعماق بخش بزرگی از تاریخ هنر این سرزمین سر برمیآورد که البته خالق «خاطرات انهدام» یک هنرمند چند ساحتی است. در همه زمینههای هنر نقد و یادداشت و مقاله نوشته است. استادان بنامی شاگردیاش را کردهاند. در راه اندازی بهترین موزههای کشور نقشی ماندگار داشته است. آثار نقاشیاش بیبدیل است. در بدترین شرایط کشور مانده است و از همه مهمتر برای هنر مدرن ارزش قائل است و برای جوانان زمان میگذارد.
اما در این مجال اندک اندیشههای آیدین آغداشلو را میتوان بر سه محور «هنر جهانی»، «آموزش هنر»، «بررسی نقد معاصر ایران» ترسیم کرد. سه محوری که مبنا و اساس هر هنری قرار میگیرد و چون استاد نگاهی فرامتنی دارد میتوان با این رویکرد به بخش بزرگی از ابهامات موجود و گرههای نسل امروز پاسخ داد.
***هنر جهانی
آیدین آغداشلو جابهجایی و گسترش هنر را در طول تاریخ از راههای گوناگون میداند و میگوید: «از راه تجارت، جهانگشایی، توسعه و بسط عقاید دینی و ایدئولوژیها و هرچند میدانیم که – حتی در قرنهای بیستم و بیست و یکم – هنر یکپارچه جهانی هنوز شکل نگرفته است، اما جستوجو و تعامل جمعی دریافتن پاسخهای مشترک برای سؤالهای گوناگون، بسیار زیاد در میان بوده است. از همین راه است که هنر، وظیفه انتقال دستاوردهای قومی را بر عهده خود شناخته است و با تصویرگری فرایافته خاص، ارائه راهحلهای مشترک را نیز – درعینحال – انجام داده است و انتقال مفاهیم را اینگونه توصیف میکند: «تجار، به نحوی غیرمستقیم و مانند زنبورانی که گرده گلها را انتقال میدهند و باروری آنها را ممکن میکنند، در انتقال مفاهیم متفاوت و ترکیب و هماهنگی آنان نقش عمده داشتهاند و از همین راه است که بافتههای ساسانی و نقشمایههای زیبایشان هنر بیزانسی و اروپایی را تغذیه میکنند.» بازهم با تأکید بر اینکه هنر همیشه جهانی بوده است و علت آن را در این مهم میداند که سؤال هنرمند همیشه درباره جهان است و هنر و جهان معاصر ما را شکل در ظاهر دگرگونشدهای میداند از همان مجموعه همراه با فن شناسی بسیار پیشرفتهای که به نحوی تعیینکننده بر آن علاوه شده است.
****آموزش هنر
آغداشلو آموزش هنر را در دو بخش قابلانتقال و غیرقابلانتقال میداند. بخش قابلانتقال آن صناعت و مهارت فنی و تصحیح دیدگاه است و بخش غیرقابلانتقال آن، خلاقیت است. خلاقیت را نمیشود منتقل کرد. حتی اگر قادر باشیم با بحث و سخنوری، خلاقیت را به نحو قابلفهمی درآورده و آن را عرضه کنیم، بازهم قابلانتقال نیست. اگر در نظر بگیریم از دیرترین ایام و از زمانی که هنرمند بهعنوان فردی از یک صنف شناخته شد، صنفی که تعلق به صنعتگران داشت، ناچار به کار انفرادی او کمبها داده شد و اهمیت و اعتبار صنفی او قوت گرفت. استاد با شرح تاریخی آموزش هنر در دورههای مختلف میگوید: «در کارگاه یا کلاسهای خصوصی رابطه شاگرد و معلم همچنان برقرار است و همچنان معلم مجموعه معرفت خود را به شاگرد منتقل میکند، اما پرانتز موجود در این میان این است که در دانشکدهها شاگرد معلم را انتخاب نمیکند و شاگرد ملزم است تا در کلاس معلم و استادی که در آن دانشکده تدریس پیدا میکند، حضور پیدا کند. اما در کارگاه خصوصی شاگرد به میل خود معلمی را انتخاب میکند که به جهان ذهنی و درونی او نزدیکتر است. کلاسهای خصوصی همچنان در سطح قابلتوجه و گستردهای در جهان وجود دارند، درصورتیکه با تأسیس دانشکدههای هنری به نظر میرسید بخشی از این روش قدیمی متداول منتزع شده و بر عهده دانشکدههای هنری قرار گیرد.
اما استاد با طرح این سؤال که سود کلاسهای هنری در چیست؟ پاسخ میدهد: «عمدهترین سود این کلاسها در این است که بر سابقه، سنت کارآمد و ریشهداری تکیه میکنند؛ اغلب نقاشهای مهمی که در دوران گذشته زندگی میکردند، شاگرد یک استاد برجسته دوران خودشان در کوتاهمدت یا درازمدت بودهاند.»
****نقد معاصر ایران
آیدین آغداشلو درباره نقد معاصر ایران میگوید: «اگر ما منتقد بزرگی نداریم، پس باید ببینیم چه طور است که ما ادعا میکنیم در وجوهی هنرمند بزرگ داریم، ولی منتقد بزرگ نداریم و اگر غیرازاین باشد، چگونه است که ما فقط نقد را موردتوجه قرار میدهیم و ارتباط آن را با کل ساختار فرهنگ خودمان نادیده میگیریم؟» و ادامه میدهد: «من نقد را یک بلاگردان میدانم. یعنی اغلب ناهنجاریها و نابسامانیها را به گردن نقد میاندازیم و بسیار زودباورانه تصور میکنیم که اگر منتقدینی شایسته و پیشتاز داشتیم در آن صورت بسیاری از آشفتگیها حل میشد. انگار اگر منتقدی نظر بسیار صائب و تعیینکنندهاش را در موردی اظهار میکرد، بلافاصله سره از ناسره جدا میشد و همه تکلیف خود را میدانستند! درصورتیکه عملکرد و ساختار واقعی اینگونه نیست و منتقد درجاهایی بهعنوان شارح درجاهایی بهعنوان مفسر و درجاهایی بهعنوان محک و معیار عمل میکند و اگر به سابقه نقد در ایران نگاه کنیم شاید آنقدرها هم منتقد را مقصر ندانیم.»
و همه این متن قطرهای از اندیشههای استادی است که امروز برای جوانان و هنرمندان این شهر از هنر معاصر میگوید.